
اینم پارت دهم خواستم بگم که ممکنه از این به بعد این داستان با تاخیر بیاد اما ادامه دارد...+_+ و یه نکته ی دیگه الان همه ی عکسام پرید پس ممکنه کمتر عکس توی داستانا بیاد ولی ادامه دارد +_+
فریسک رو به الفیس کرد و گفت : این داستان ادامه دارد الفیس : هن ؟ فریسک : چیزه اون دیالوگ من نبود ببخشید نویسنده : اقا کات یه بار دیگه این صحنه رو میریم ! نور صدا حرکت ! فریسک رو به الفیس کرد و گفت : ممنونم الفیس : به خاطر چی ؟ فریسک : همه چیز ! الفیس : اوه بی-بیخیال چیزی نیست ! م-من کار زیادی ن-نکردم ! فریسک : اوه بیخیال الفیس بگذریم اتاق سنس کجاست ؟ ، الفیس ادرس خونه ی سن_ منظورم اینه که ادرس اتاق سنس رو بهش میده و فریسک هم بعد از تشکر به سمت اتاق میره

فریسک به سمت اتاق رفت و در زد...اما کسی در رو باز نکرد فریسک به ارومی در رو باز کرد و وارد شد همون اتاق بود...همونی که برای اولین بار از اون شکل دستگاه ها رو دیده بود و دو نفر اونجا بودن ، یکی از محوظه ها شکسته و دیگر هنوز بی یه خط و خش بود سنس هم روی اون دستگاه که برای کنترل وضعیت ها بود خوابش برده بود ، فریسک یه پتو برداشت و روی سنس گذاشت و بعد وقتی که داشت اروم از اتاق بیرون میرفت سنس گفت : دلت براش تنگ نشده ؟ فریسک : ها ؟ سنس : پاپ اون واقعا برادر خوبیه
فریسک : درسته سنس مطمئنم خیلی زود میتونی دوباره خندون در حالی که یه بشقاب اسپاگتی دستشه ببینی ! سنس : هه فکر نمیکردم هیچ وقت این رو بگم اما دلم برای اسپاگتی هاش تنگ شده ! فریسک : هه پس حتما بهش سفارش میکنم برای یه ماه تو خونه ببندت و شب و روز بهت اسپاگتی بده ! سنس : اوه بیخیال شب و روز ؟ فریسک : دانشمند تو خودت شب و روز مچاپ میخوری :/ سنس : اخه هیچی به پای اون نمیرسه ! فریسک : اینو دیگه باید به پاپایرس بگی ! سنس : ای جر زن ! ، بعد هم جفتشون زدن زیر خنده
بعد از اینکه خنده ی اونا تموم شد فریسک از سنس خدافظی کرد که دوباره برگرده پیش الفیس که یهو همه چی شروع به لرزیدن کرد جوری که وسایل روز میز ها هم میخواستن بیوفتن ، سنس خیلی سریع قبل اینکه یکی از اوار ها روی فریسک یا خودش بیوفتن دستش رو میگیره و به بیرون پیش الفیس تلپورت میکنه سنس : تو حالت خوبه بچه ؟ فریسک : اره ولی چرا اینطوری شد ؟ سنس : امیدوارم اون چیزی که فکر میکنم نباشه ! الف چه اتفاقی افتاده ؟! الفیس : خ-ب مانیتور ها انسان ها رو نشون میدن !
سنس : لعنتی بازم اونا ؟! الفیس : سیستم های امنیتی بعضیاشون ممکنه هر لحظه از کار بیوفتن ! ، در همین حین فلاوی خودش رو میرسونه فلاوی : انگار اونا دست بردار نیستن چطوره بکشیمشون ؟ سنس : کشتن چیزی رو حل نمیکنه و فقط همه چیز رو بدتر میکنه ! فلاوی : پس تنها کار لازم اینه که چنتا مانع جلوشون بزاریم نه ؟ الفیس : ممکنه جواب بده ! ؛ فلاوی سریع از طریق زمین به اونجا میرسه و چنتا مانع جلوی اون انسان ها درست میکنه تا بتونه از سرعتشون کم کنه و بعد از اون هم سریع برمیگرده

بعدم سریع به ازمایشگاه برگشت الفیس : خ-خب چی ش-شد ؟ فلاوی : کار خیلی سریع انجام شد سنس : خوبه این باید یکم اونا رو معطل کنه تا ما کارامونو انجام بدیم فلای : قطعا سنس : هی الف میتونی یکم به کارا سرعت ببخشی ؟ الفیسی : س-سعیم رو میکنم ! ، بعد از این ماجرا ها تصمیم بر این شد که همه برن یکم استراحت کنن تا برای هر چیزی اماده باشن و همه هم موافق این تصمیم بودن البت انداین و الفیس که بیشتر بازی کردن تا بخوابن :/ ؛ پیش فریسک : اون روی تختش دراز کشیده بود فریسک* : آه اون موقع...اونا داشتن درمورد چی حرف میزدن ؟
اون موقع گفتن انسان ها بهمون حمله کردن...ولی چرا ؟ ، بازم سر فریسک شروع به درد گرفتن کرد فریسک : خب انگار هنوز چیز هایی وجود داره که یادم نمیاد ، راهش چی میتونه باشه ؟ چرا همه ی این اتفاقات میوفته ، مگه انسان ها چه مشکلی با هیولا ها دارن...اونا چیکارشون کردن ؟ ، سوال ها زیاد اما جواب ها محدود بودن ، فریسک : چه کاری از دست من برمیاد ؟ ، اون با تمام سوال های توی ذهنش کم کم خوابش برد

این داستان ادامه دارد...
خب دوستان ممکنه این داستان یکم از این به بعد با تاخیر بیاد منتها تمام سعی خویش را میکنم که زود به زود بزارم به هرحال من داستانام رو همیشه تموم میکنم +_+
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اره جون خودتون همدستای مجرم :/
با بی گناهیمU_U همینو بسu-u
هه تو گفتی و منم باور کردم :/
اره تو راس میگی :/
آقا همش زیر سر گیمرکرافته نع ما (منظورم خودم و حدیثو میبله😐🤝) U_U
اره جون خودتون همدستای مجرم :/
ویپر گیمرکرافت داره میره😭😭
چی ؟! چرا ؟
😂😂😂😂😂😂
تو چرا میخندی :/
اها فهمیدم...صحیح...که اینطور...!
من بی تقصیرم آقا😂🙌🏻
اره تو راس میگی :/
من فقط میدونستم میخواد کلاه بزاره سرتون وگرنه کاری نکردم😂🙌🏻
عالی بید + - +
تشکر +_+
۱_ عالی بید😐
۲_میدونی چندبار گفتی ادامه دارد😐😐
۳_ شما اگه دیر به دیر بزاری من لاست رو برات میفرستم😐😐😐
۴_ حقیقت پنهان رو زودتو بنویس وگرنه بازم مجبورم لاست رو برات بفرستم😐😐😐😐
زرشک اینم شانس من 😐🔪
مثل همیشه عالی میگم حقیقت پنهان کی میزاری🙂
به زودی گذاشته میشه فعلا سرم شلوغ شده 😐💔
نوشتمش حالا کسی برسی نمیکنه :/
۱_عاعلی بید*-*
۲_خیدم بررسیش نومدمùwú
۳_شما غلط میکنین دیر به یدر بزارین😐🗡
تشکر +_+
و چه کنم دیه دغدقه زیاد شد 😂