داستان دلربای من 😉😁♥
بلند که شدم توی اتاق بیمارستان بودم
اصلا حوصله ندارم
صورتم میسوزه
نمیتونستم جایی رو نگاه کنم بلندشدم تا اطرافم رو ببینم
اوووو چیی
شما؟؟؟!!!!
چرا اینجا هستین آقای جانگ!
آقای جانگ کنار تختم روی مبل خوابش برده بود و
وقتی بلند شد جوری رفتار کرد که اصلا من رو ندیده و باهام صحبت نکرد ولی وقتی چشم هاش باز بودن قرمزی چشماش از گوجه هم بیشتر بود
این رو که دیدم خندم گرفت و بلند گفتم هیونگ گوجه ای کجا میری؟!
بدون لبخند و خیلی جدی گفت معذرت میخوام خانم هو
و با عجله رفت بیرون
لبخندم خشک شد از روی لبام بلند شدم و به سمت بیرون دوییدم و دنبال یه آیینه میگشتم که صورتمو ببینم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
سلام سلام 💙
کیوتی دلت میخوای آیدل بشی ؟ 💓
بیا به کمپانی من برای کارآموزی فقط باید یه فرم پر کنی و باید ۲ تا تکلیف انجام بدی و دبیو میکنی 💞💕
امیلی مدیر کمپانی LST
ببینمتو کی هستی