❤️❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
از زبان استار :من و مارکو دیگه پیش هم بودیم دوتامون 20 سال داشتیم ❤️❤️❤️از زبان مارکو :فردا تولد استاره باید چیکار کنم. فهمیدم سوپرایز می کنم ? از زبان نویسنده :مارکو دست به کار شد استار هم یه چند وقتیه......
حالش بد میشه و مارکو هم نمی دونه چرا. از زبان استار :واااااااااااااای پونی هِد حوصله ام سر رفته به نظرت چیکار کنیم کنم من از اینکه العان ملکه میونی هستم خوشحال نیستم
از زبان مارکو :خب تشکیلات برا تولد استار آماده شد. اززبان نویسنده :فردا شد و روز تولد استار شد که مارکو و استار رفتند تا جشن را برگزار کنند که يکدفعه استار روی کیک.....
استفراغ ??کرد. مارکو حتا یه لحظه هم صبر نکرد و استار را ب غ ل کرد و به بیمارستان رسوند. از زبان استار :مارکو خودم میام از زبان مارکو: نه بانوی من ❤️?از زبان نویسنده : مارکو و استار به بیمارستان رسیدن. وقتی استار معاینه شد دکتر به مارکو گفت :
تبریک می گم شما دارین پدر میشن ❤️❤️❤️❤️ از زبان مارکو؛ ????????وایییی خب خب من باید چیکار کنم از زبان دکتر :هیچی خانم استار رو با احتیاط بردارین و برین مواظب باشین چون ب ا ر د ا ر ن
از زبان استار :واااااااااااااای مارکو راست میگی از زبان مارکو :آره پرنسس من خب استار تو نباید از جات بلند شی. از زبان استار؛ اما مارکوووو
از زبان نویسنده :2 ماه گذشت از زبان استار : مارکو من میرم یه آبمیوه درست کنم باهم بخوریم. از زبان مارکو نه من درست می کنم تو بشین از زبان استار :نه من مواظبم. از زبان مارکو باشه ولی خیلی مواظب خودت باش ?... از زبان استار :مارکوووو وووووو کمک از زبان مارکو : وقتی به آشپزخانه رسیدم استار به هوش نمی اومد خدایا کمکم کن. استار استار استار خواهش میکنم به هوش بیا وای از زبان نویسنده :مارکو استار رو بلند کرد و خوابوند رو تخت یک دکتر رو بالا سرش آورد از زبان دکتر آقای ماکو شما باید خیلی مواظب باشین و دکتر رفت. از زبان مارکو :استار بعد 2 ساعت به هوش اومد و بهش گفتم باید استراحت کنه ? و اونم یکم خوابید از زبان استار :واااااااااااااای چقد دارم چاق میشم ?♀️
از زبان نویسنده :6 ماه می گذره از زبان استار:واااااااااااااای مارکو مارکو درد دارم از زبان مارکو :العان اومدم از زبان نویسنده :استار بلند شد رفت تا به دستشویی بره که بیهوش شد. مارکو اومد استار رو برداره خیلی خیلی خیلی سنگین بود مارکو استار رو برداشت مارکو تو راه خورد زمین استار هم افتاد
مارکو بلند شد استار رو برداشت و دوید سمت بیمارستان و دکتر گفت.......
دوستان عزیز اگر دوست داشتید نظر بدید پارت 3 رو بزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)