
حرفی ندارم برین بخونین
الکس:ادرین اومده خونه شما مسلحم هست تو اتاق جیمه مرینت:چی ای وای نهههه😨😨گوشیو قطع کردم و سریع رفتم سمت اتاق کار جیم.....ادرین: که قبول کردی خیله خب اول من شروع میکنم اسلحه رو گذاشتم رو سرم یکم استرس داشتم ولی باید اینکارو به خاطر مرینت میکردم چشمامو بستم و شلیک کردم خالی بود جیم:هه چه شانس خوبی داری بده من اسلحه رو گذاشتم رو سرم و شلیک کردم خالی بود ادرین:برای اونم خالی بود اسلحه رو ازش گرفتم گذاشتم رو سرم میخواستم شلیک کنم که
مری:رفتم سمت اتاق کار جیم و درو باز کردم دیدم که ادرین اسلحه رو گذاشته رو سرش هاچو واچ نگاشون میکردم ادرین:میخواستم شلیک کنم که مرینت اومد تو اتاق مرینت:چیکار دارین میکنین ادرین اون اسلحه رو بیارین پایین ادرین:تو دخالت نکن جیم:برو بیرون بزار ادرین کارشو بکنه باید تکلیف معلوم شه مرینت:ادرین میخواست شلیک کنه که من رفتم دستی که باهاش اسلحه گرفته بودو گرفتم گفتم ادرین نکن من نمیخوام اتفاقی برات بیفته خواهش میکنم بروووو تمومششش کننن😭😭😭
ادرین:دسته مرینتو از خودم جدا کردم و گفتم مرینت دخالت نکن مرینت: هر کاری میکردم نه ادرین نه جیم بیخیال نبودن با گریه گفتم بخدا اگه قدمه دیگه بردارین خودمو پرت میکنم پایین و رفتم سمت بالکنی که اونجا بود نردیک میله ها شده بودم ادرین:مرینتتت😨😨😨جیم:چیکار داری میکنی بیا اینور (هم ادرین و هم جیم بلند شدن از رو مبل)مرینت:مگه شما دونفر به خاطر من نمیجنگین خب من خودمو پرت میکنم پایین میمیرم برین هر کاری دلتون میخواد بکنین
ادرین:باشه مرینت بیا اینور دیگه ادامه نمیدیم مرینت:شرط داره جیم:چه شرطی؟؟؟ مرینت:ادرین اسلحتو بزار رو زمین و برو سمت در جیم تو هم از ادرین فاصله بگیر جیم:خیله خب ادرین: باشه (و این کارو کردن)مرینت: از نرده ها دور شدم و رفتم سمت ادرین از اتاق بیرونش کردم اسلحه هم برداشتم گفتم ادرین میبرمت سمت در پشتی از اونجا برو ادرین: کی بهت خبر داد؟؟؟ مربنت هر کی فرقی نمیکنه منم باهات میام کارت دارم ادرین:من کت نوار شدمو اومدم مرینت: منم لیدی باگ میشمو میام تغییر شکل دادیم و رفتیم سمت خونه ادرین اینا از در اصلی رفتیم تو همه خواب بودن رفتیم تو اتاق ادرین الکس اونجا بود
مرینت:رفتم تو اتاق درم بستم ادرین رفت نشست رو مبل کنار الکس منم دم در اتاق ادرین بودم اون قسمتی که گلوله میذارنو باز کردم دیدم که....😨😨وای خدا من پره یعنی اگه دیر تر میرسیدمو ادرین شلیک میکرد بازنده این دوئل بود میمرد یهو یه شوکی بهم وارد شد ادرین:حدس زدم کار الکس باشه بهش گفتم تو به مرینت خبر دادیییی ارهههههه😠😠😠مرینت:ادرین بسههه اره اون خبر داد باید ممنونشم باشی چون اگه خبرم نمیکرد میمردیییی نگاه کننن پرهههه و یه قطره اشک از چشمم اومد
استراحت
مرینت:همون جا دم در نشستم و دستمو گذاشتم رو سرم ادرینم دیگه ساکت شده بود ...........از زبان یکی از خدمتکارای خونه ادرین:از پشت در همه چیزیو شنیدم رفتم زنگ زدم به خانم سلام خانم کاترین: چی شده خبری برام داری؟؟(یکی از خدمتکارای خونه ادرین جاسوس کاترینه)خدمتکار:بله اونم چه خبری کاترین: بگو خدمتکار:ادرین امشب رفته خونه جیم با اسلحه اونم با یه گلوله فک کنم رفته خونشون باهاش دوئل کرده کاترین: جدی داری میگی مطمئنی؟؟؟؟؟ خدمتکار:بله خانم خودم با گوشای خودم شنیدم کاترین:خیله خب برو فردا پولت تو حسابته خدمتکار: چشم ممنون خدافظ
کاترین: اوهووو چه پسر شجاعی دوئل کردن خیلی جرعت میخواد فک کنم میتونم بهش اعتماد کنمو قضیه رو بگم و با هم بتونیم انتقام بگیریم اخه با این کارش تموم حرفای تو ماشین برام ثابت شد.........مری:سکوت بدی تو اتاق بود ادرین و الکس رو مبل نشسته بودن منم دم در بلند شدم و میخواستم برم که ادرین اومد جلومو گرفت ادرین:اسلحه رو بده مرینت:نمیدم ادرین :بده مرینت:نمیدم نمیدم میترسم کار دسه خودت بدی ادرین:باشه باشه من کاری نمیکنم قول میدم مری:به جون من قسم بخور ادرین:قسم میخورم مری:اسلحه رو بهش دادم گفتم برو دم در الان میام
مرینت:ادرین رفت بیرون اتاق منم رفتم سمت الکس گفتم ممنونم که به موقع خبرم دادی الکس:خواهش میکنم زن داداش مرینت:لطفا مواظب ادرین باش خیلی مواظبش باش اون از وقتی قضیه رو فهمیده خیلی دیوونه شده اصلا دیگه منم نمیشناسمش اون ادرین ارومو مهربون تبدیل شده به یه ادرین جنگجو و خیلی میترسم کار دسه خودش بده جوری که حتی دیگه منم نتونم کاری براش بکنم الکس:باشه برو نگران نباش مرینت:ممنون و رفتم بیرون ادرین دم در بود رفتم پیشش بغلش کردمو گریه کردم گفتم امشب داشتم کامل از دستت میدادم دیگه از اینکارا نکن لطفااا😭😭😭ادرین:بغلش کردمو گفتم باشه مرینت من قول دادم جونه تورو قسم خوردم کاری نمیکنم چند دقیقه تو بغلم موند از بغلم اوردمش بیرون اشکاشو پاک کردم گفتم برو خونه مری: باشه تیکی اسپاتس ان و رفتم خونه
ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی یه شوکی بهمون دادی
عالی بود پارت بعدی
گذاشتم
قلبم امد تو دهنم ولی واقعا عالی هستی
😂😂مرسی
وایییییییییی حالا خوب شد آدرین خودشو نکشت 😱
کی بعدی رو منتشر می کنی؟
گذاشتم ولی منتشر نشده
واییییییییییی
عالییی بود😍
دمت گرم
وایییییییییییییی خیلی عالی و فوق العاده بود. نویسنده عزیز واقعا ممنونم که وقت میزاری و اینا رو مینویسی😘😘💛😍😍
خواهش میکنم🌷🌷
هق عالییییی
عالی
عاااالیییی بوددد😍😍😍