
اینم از پارت جدید...رمان جدیدمم که تازه اپ کردم داخل تستچی بخونین 🍓🍓 کامنت و لایک و انرژی یادتون نرهههه

تی/اس:الو؟؟ جین:(با نگرانی)الو تی/اس کجایی؟حالت خوبه؟چیزیت نشده؟ تی/اس:جییین اروم باش بیرونم چرا انقدر نگرانی؟ جین:کجا رفتی سر صبحی؟ تی/اس:خونه... جین:ها؟خونه؟چرا پس خبر ندادی؟بیدارم میگردی خب.. تی/اس:اممم دلم نیومد بیدارت کنم.. جین:اها..نگرانت شدم..لطفا دفعه دیگ بی خبر نرو.. تی/اس:اهوع که نگران شدی نه؟چرا اونوفت؟ جین:چون ...چون...اه اصلا مگه تو فضولی...حالا کجایی؟کارت دارم... تی/اس:عههههه مگه تو فضولی؟😁🤣 جین:که ادای منو در میاری اره؟دارم برات.لوکیشن و بفرس.. تی/اس؛بشین تا بفرستم.. بای بای(گوشیو زود قطع کردم و کلی خندیدم..با سرخوشی داشتم شیر کاکائو مو میخوردم که یکی زد پشتم و بلافاصله گفت...) جین:خوب که بدون ما خوش میگذره😌🤨

تی/اس:(یهو صدای جین و شنیدم شیرکاکائو پرید تو گلوم...کلی سرفه کردم تا بالاخره اروم شدم) جین:زنده ای؟؟ تی/اس:زهر مار..داشتی خفم میکردی.. جین:انقد شوکه شدی؟خب یواش تر بخور.. تی/اس:هوووووف🤦♀واستا ببینم..از کجا فهمیدی اینجام؟؟ جین:دیگ دیگ.. تی/اس:پوووف بگو دیگ خب.. جین:یه شرط داره. تی/اس:چی؟ جین:اممممم بوسم کن.. تی/اس:هاااااا؟😳تو خجالت نمیکشی؟ جین:نچ تی/اس:وللش نخواستیم.حالا چرا تا اینجا اومدی؟کارم داری؟ جین:اممم میخواستم یه چیزیو بهت بگم. تی/اس:چیو؟ جین:اممممم خب(دستمو به پشت گردنم کشیدم ....نمیدونستم چجوری بهش بگم..هر چی فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم..مجبور شدم بی مقدمه شروع کنم) تی/اس:جین یکساعته به چی فکر میکنی؟بگو دیگ. جین:تی/اس.....من..... دوست دارم💜💋 تی/اس:(سوالی نگاش میکردم که یهو با حرفی که زد کل بدنم منقبض شد...تو شوک حرفش بودم و با چشای از حدقه بیرون زده نگاش میکردم...هضم حرفش برام سخت بود..از شوک اومدم بیرون که دیدم داره نگام میکنه

تی/اس:(بهش زل زدم ...نمیتونستم هیچ حرفی بزنم..) جین:(سرشو بالا اورد و با چشمای مظلومش بهم نگاه کرد..هر لحظه غرق گرمای چشماش میشدم تا به لبای خوش فرمش رسیدم..تو اون موقعیت نمیتونستم دل ازشون بکنم..بی اختیار سرمو خم کردم و چشمامو به ارومی بستم و ل.ب.اشو م.کـیدم..اما اون اصلا هیچ همراهی و تکونی نخورد..بعد از چند ثانیه ازش جدا شدم که دیدم صورتش رنگ عوض میکنه و سرخ شده..توی دلم به این پاکی و نازیش خندیدم.بعد از چند ثانیه یهو دیدم به سمت ماشینش دوید و خیلی زود از دیدم خارج شد.)
تی/اس:(فقط پامو رو گاز گذاشتم و رفتم..حتی خودمم برتم عجیبه چرا انقد زود عکس العمل نشون دادم..نمیدونستم چرا اینجوری شدم..چرا از دستش فرار کردم؟.منکه هم دوسش دارم و هم باهاش بودم پس چرا انقد خجالت کشیدم؟؟ اما...اما...اون اعتراف کرد...واقعا باورم نمیشه. داشتم الکی تو خیابون برای خودم دور میزدم.. اما چرا یه حس ترسی دارم؟ نمیدونم..چرا اخه..؟ شاید بخاطر اینکه اون ازم بزرگتره؟ نه سن که مهم نیست...خب من ۲۵سالمه اونم ۳۱زیاد نیست..اه اصلا ولش کن.. به سمت خونه رفتم..ماشینو داخل پارکینگ گذاشتم و با وسایلام وارد خونه شدم..ساعت۷:۰۰ شب بود..مامان طبق معمول رفته بود باشگاه و باباام که مسافرت کاری بود..داخل اتاق رفتم و دو تخت نشستم...دستمو رو قلبم گذاشتم..هنوزم تند میزد..وسایلارو جمع کردم و لباسامو با یه لباس راحتی تعویض کردم...یهو چشمم به نقاشیم خورد..رفتم رو صندلی نشستم و وسایل مخصوص نقاشی مو برداشتم..با انگیزه ی زیاد و با اتفاقاتی که تو این مدت و خاطراتی که باهاش داشتم شروع به تکمیل نقاشی کردم...حدود دو ساعت روش کار کردم که بالاخره تموم صد و دل ازش کندم..چشمام و دستام درد گرفته بود...زود وسایلو جمع کردم و پایه نقاشیو سمت پنجره بردم و کنار گلدون تنظیمش کردم...ساعت۹:۰۰بود..مامان حتما از باشگاه برگشته بود..از اتاق خارج شدم و بدجور گرسنم بود..به طرف سونگ میون که داشت گلارو اب میداد رفتم)مامان اومده؟؟
سونگ میون:بله داخل اتاقشون هستن دارن استراحت میکنن..گفتن شام و داخل اتاقشون میخورن... تی/اس:اهوم..شام چی داریم؟؟ سونگ میون:رامیون با مرغ سرخ شدع. تی/اس:وااای عالیه برای منم لطفا بیار تو اتاق. سونگ میون:چشم... تی/اس:(به طرف اتاق رفتم و بعد یک ربع سونگ میون شامو اورد تو اتاق و رفت..سینی غذارو رو میز کامپیوتر گذاشتمو کامپیوترو روشن کردم...وارد پوشه فیلما شدم و سریال وینچنزو قسمت ۶رو پلی کردم...عجب فیلم خفنیه این..بدجور کراش زدم رو پسره🤣🤦♀.همزمان با دیدن فیلم با ولع شاممو خوردم و گفتم سونگ میون ظرفارو ببره..قسمت ۶سریال تموم شد..کامپیوترو خاموش کردم و رفتم سمت سرویس و دست و صورتمو شستم و مسواک زدم..ماسک صورتمم زدمو چراغو خاموش کردم و رو تخت دراز کشیدم..گوشیو برداشتم و کلی باهاش ور رفتم..ساعت۱۰:۳۰بود..داشتم همینجوری کلیپ میدیدم که صدای پیامک گوشیم اومد..و با سیو جدید اسم مخاطب لبخندی روی لبام اومد

(♡♡The end♡♡)برای خدندن ادامه رمان وپارت جدید..همه تست های لطفا عاشقم شو رو انجام بدین و لایک و کامنت فراموش نشه🍓🍓
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی ادامش بده
حتــــما😉
عالییی همینطور ادامه بده ✨
یسسسسس
عالیی
😘😘
وایی پارمم عمیقااا ... همین الان خواستم بیام زیره پارت ۱۸ کامنت بزارم بگم چرا پارته بعدو نمیدی نگو ۹ دیقه پیش پارت ۱۹ آپ شد ...
جرجرجر
خوبه پس😘😘😜😜