10 اسلاید چند گزینه ای توسط: A.M.M انتشار: 4 سال پیش 1,905 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
لطفا نظرات فراموش نشه???
از دید آدرین: من و مرینت تا صبح با هم حرف میزدیم و تیم هم رفته بود خونه تا استراحت کنه.راستی قراره مرینت سه روز دیگه مرخص بشه . پنج ماه بعد: همروز همون روزیه که پسرم به دنیا میاد . الان مرینت چند ساعته که تو اتاق عمله.
نیم ساعت نشستم یهو صدای گریه از اتاق عمل اومد من خدارو شکر کردم بعد یه پرستار اومد بیرون و گفت آقای آگراست حال پسرتون و همسرتون خوبه و هر دو سالم هستن . همون موقع بود که تیم و آرور رسیدن بیمارستان. من از پرستار تشکر کردم و بعد رفتم با تیم و آرور سلام کردم
بعد تیم پرسید حالشون چطوره؟ من گفتم هر دو خوبن خداروشکر. (قراره اسم بچه ما اریک باشه و اسم بچه تیم هم که برایان هستش). فقط چیزی که نگراتشیم سلطان شرارته که تا حالاتیم جای لیدی باگ و منم جای خودم بودم.تا حالا تونستیم جلوشو بگیریم ولی کار خیلی سختی بود.ما تصمیمگرفتیم برای شکست دادن سلطان شرارت یکم صبر کنیم و طبق نقشه عمل کنیم. سه ماه بعد: از دید مرینت : امروز باید نقشه مون عملی بشه. امروز من به استیو زنگ زدم و باهاش یه قرار دونفره تو خونه تیم گذاشتم
من بهش گفتم که می خوان از آدرین طلاق بگیرم بعد بهش گفتم که راستشو بخوای من عاشقتم. بالاخره در هر صورت کاری کردم که فکر کنه من دوستش دارم و از آدرین دست کشیدم.
بعد قرار شد وقتی که میرم قهوه بیارم تیم از پشتش بره و با دست بزنه به گردنش و بیهوشش کنیم. وقتی استیو اومد همین نقشه رو عملی کردیم و استیو بیهوش شد ادامه نقشه اینه که گعجزه گرش رو در آوردیم و بردیمش تو یه خونه متروکه خارج از شهر و منو آدرین انقدر زدیمش ولی نتوتست مارو ببینه چون ماسک داشتیم در هر صورت انقدر کتک خورد که صدای س گ می داد.
خداروشکر دیگه معجزه گر دستمون بود و خیالمون راحت شده بود ولی ما دیگه باید برمیگشتیم پاریس. قرار شد تیم و آرور و برایان هم باهامون برگردن چون تیم هم دوباره قرار بود برگرده تو تیم پاریسی.
پنج سال بعد: ازدید مرینت: اررررییییککککک تو آخر منو می کشی???مگه نمیگم نباید روی دیوار خونه نقاشی کنی. بزار بابات بیاد بهش میگم دعوات کنه اریک گفت بابا مثل تو تیست سر من داد بزنه. البته اریک راست میگی آدرین خیلی بیخیاله و اصلا با بچه کاری نداره خدارو شکر میدونم باید چجوری ساکتش کنم.
بعد گفتم اریک دوست داری که به دایی بگم برایان رو بیاره اینجا تا باهم بازی کنید اریک هم که از خدا خواسته گفت آره(اریک و برایان خیلی با هم خوبن) گفتم فقط یه شرط داره گفت چه شرطی گفتم برو تو اتاقت و با اسباب بازیات بازی کن. اونگفت باشه باشه و سریع رفت. من امشب اصلا تیم رو دعوت کرده بودم ولی به اریک نگفته بودم و چون می خواستم شام پیتزا درست کنم اریک زیر دست و پام بود.بعد یه چند ساعت کارم تموم شد و تشستم یه قهوه خوردم همون موقع بود که آدرین اومد تو خونه ولی تنها تبود یه همستر خوشگل هم دستش بود. من سریع دویدم و همسترو گرفتم انقدر ذوق داشتم که یادم رفت به آدرین سلام کنم.
آدرین گفت علیک سلام بانوی من.من گفتم سلام عزیزم ببخشید یادم رفت سلام کنم واقعا خیلی هیجان داشتم. بعد آدرین گفت فسقلم کجاست؟ گفتم فسقلت تو اتاقشه . گفت تعجبیه. باز چجوری بچه رو گول زدی من گفتم گول زدن چیه این چه حرفیه. بعد رفت بالا لباساشو عوض کرد و اریک رو آورد پایین. بعد یه نیم ساعت آرور و تیم زنگ درو زدن. ما رفتیم دم در و باهاشون سلام کردیم. اریک سریع برایان رو برد بالا تا با هم بازی کنن. اوتا رفتن بالا و ما نشستیم یه قهوه حوردیم و با هم حرف زدیم و بعد نیم ساعت میز رو چیدم و همه رفتیم سر میز و غذا خوردیم . از دید A.M.M: بچه ها اینجا داستان تموم میشه و زوج آدرینت به وجود میاد. بچه ها شاید فصل دوم این داستان رو بنویسم.
ممنون که تا اینجا با من همراه بودید ممنون میشم اگه یکم بهم کمک کنید و بهم بگید داستان بعد رو چجوری بنویسم و اسمش رو چی بزارم حتما بگید. لطفا نظرات فرانوش نشه❤❤❤
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالیییییییییییییییییییییییییی.........هزار تا عالی هم کمه
لطفا داستان من قلب یخی روهم بخون و در پارت ۳ نظر بده (تا الآن ۳ پارت داره و درباره ی میراکلسه)
سلام دوستان
بچه ها من فصل دو رو گذاشتم از دیروزه گذاشتم ولی در حال بررسیه و امیدوارم زودتر منتشر بشه
چه خوب
سلام
لطفا فصل 2 رو زود تر بزار و برای اسم هم فکر کنم
Miraculous sweet life
و
Miraculous unlimited power
خیلی ممنون ???
داستان هات واقعا عالین ولی فصل دورو هم حتما بنویس.
من هم جدیدا وارد تستچی شدم و دارم داستان هیجانی و معمایی می نویسیم خوشحال می شوم وقتی منتشر شد ازش بازدید کنی و نظر بدی.
حتما❤
عالی عالی عالی یهترین پایان تو بی نظیری هر چی هم خواستی ادامه بده فقط حواست باشه چون پایان خوبی داشت فصل دوم جذابیتش نریزه اگه اسمی هم میخوای از نظرم miraculous lady bug 2 episode 1 خوبه دمت گرم
A.M.M سلام دمت گرم عالی بودی عالی هر جوری خواستی بکن واقعا عالی دمت گرم دمت گرم عالی?❤️اسمش رو miraculous 4 episode بذار از نظر من دمت گرم
تور جون مادرت فصل بعد رو بنویس کن خیلی داستان هات رو دوست دارم محشری??????
تو واقعا داستانات عاليه خودت بهتر از کس ديگه ای میدونی چی باید بنویسی
داستانات خيلی قشنگ هستن. پارت دوم داستان رو هم بزار که مثلا درباره بزرگ شدن اريک و برايان و عاشق شدنشون باشه.❤❤
عالی بود من دو تا نظر دادم ثبت نشد از نظرم ادامه نمی دادی چون خیلی خوب تموم شد یدونه دیگه می ساختی اگه خواستی فصل دوم رو بذاری یا یدونه دیگه و کمک خواستی ازم که با هم بهم بگو عالییی بود?❤❤
ممنونم???