10 اسلاید چند گزینه ای توسط: A.M.M انتشار: 4 سال پیش 219 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

لطفا نظر بدید🌹🌹🌹



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (100)
  • imageA.M.M سازنده
    منم همون یار قدیمی

    آقا واقعا بررسی تست خیلی طولانیه.
    واقعا برای نوشتن چیزی به ذهنم نمیرسه و دارم چرت و پرت مینویسم تا تمومش کنم .
    یه خلاصه

  • داستانت فوق العاده است❤🤩 داداش امیرحسین💛

  • سلام لطفا داستان من رو هم بخوانید و کامنت بدید

  • imageA.M.M سازنده
    منم همون یار قدیمی

    پروفایل جدید گذاشتم
    تروخدا گم نکنید😂😂😂
    شوخی کردم ولی خدایی
    کلیر و جیم
    آدرین و مرینت
    خیلی زوجای کیوتین
    یعنی زوج به این کیوتی ندیدم🤩🤩🤩

    • imageSh. Sh
      منم همون یار قدیمی

      نه از اسمت معلومه 😁 اره قشنگه 😍😍🤩🤩🤩🤩

  • image🐺 Ast💗
    فالو = فالو

    خیلی از داستان ات خوشم میاد خیلی قشنگه حتما داستانت رو ادامه بده
    و اینکه قسمت بعدی می میاد؟
    و من فقط از داستان های دختر کفش دوزکی داستان تو رو می خونم

  • imageA.M.M سازنده
    منم همون یار قدیمی

    دوستان الان من یه داستان تو ذهنم دارم ولی اگه واقعا میتونستم طبق تصوراتم بنویسم میتونستم بهترین داستان تستچی رو بگیرم ولی متاسفانه اون چیزی که مینویسم با اون چیزی که تو ذهنمه فرق داره🤣🤣🤣
    نه شوخی نیس واقعا نویسنده خیلی خوبی نیستم

    • imageA.M.M سازنده
      منم همون یار قدیمی

      من میتونم بنویسم
      اگه وقت کنم یه دور چک نویس میکنم بعد میشینم دو سه بار میخونم
      اگه وقت کنم
      اگه وقت نکنم ک الان ندارم فقط ی چی مینویسم
      چون تا اردیبهشت سال دیگه برامون برنامه امتحانی گذاشتن(خدایی گذاشتن)

  • imageARTEMIS
    موزیک گوش میکنم!

    داستان زندگیه من :زمان حال* ظهر ساعت 1:00 * از خواب بیدار میشم به قوله مامانم آشغال پاشغال میخورم و یه راست میرم سراغ کامپیوترم . پرفایل نویسنده ی مورد علاقم رو باز میکنم. و میبینم هیچ فرقی با 1 سال قبل نکرده . باخودم میگم : اشکالی نداره . 20 سال بعد * ظهر * همه دارن میگن تورو خدا بیا ناهار جون هرکی دوس داری . من : باشه باشه الان میام . سریع میرم چک میکنم و درست حدس زدی هنوز هیچ فرقی با 21 قبل نکرده .99999999999999 هزار قرن بعد * من زیر خاک * روحم بیدار میشه میره دم دره خونت آقای نویسنده و میگه : یا داستانه بعد رو میزاری یا با من میای این دنیا . البته تو میری بهشت من بخاطره کارای بدی که کردم رفتم جهنم ولی نگران نباش تو میری بهشت . آقای نویسنده گفت : ........
    نویسنده جان جاهای خالی رو با این دو گزینه پر کن : 1. میخوام بیام اون دنیا . (اگر جواب این گزینه رو انتخاب کنی باید خداحافظی با زندگی کنی) 2. الان داستان بعد رو مینویسم . (حالا جوگیر نشو کاری که باید 9999999999 هزار قرن قبل میکردی رو الان داری میکنی)

  • imageTORETTO
    تسلیت قلب صبورم

    عالی عالی عالی بود پارت بعدی رو زود بزار 😁😁😁😁

  • imageRonia
    مدتی نیستم

    سلام داستانت مثل همیشه عالی ولی ببین زود وقتی این نظر رو دیدی برو به همه ی تست هام سر بزن دوست دارم نظر از یادت نره😘😘😘😊😇🙌🙌

  • عالیییییی بود👌🏻

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.