
ماه خونین یه وانشات عاشقانه و درام جذاب برای طرفدارای خوناشام (از جمله خودم 👈🏻👉🏻) تعداد پارت:ده پارت
_پس جایگانوتوسوروس* تصمیم گرفت نقشهای بریزه ، اون با قدرت زیادش برای همه تصمیم گرفت . تصمیمی که زندگی همه رو زیر و رو کرد . همه حیوانات از بی رحمی های مرد به تنگ اومده بودن پس اولین تصمیم کشتن مرد بود....مَرد مُرد.... اما چیزی که در حیات وحش ممنوع بود کشتن یک مادر باردار بود پس تصمیم بر زنده بودن اون زن گرفتند . وقتی بچش به دنیا اومد دختری زیبارو مثل خودش بود اما الان که اون زن فارغ شده بود وقت شروع جنگ بین حیات وحش بود . بین سر گَله خفاش ها و سر گَله گرگ ها این دو رئیس گَله بر خلاف قانون بقا عاشق شده بودند عاشق یک زن زیبا و در نهایت این عشق باعث دشمنی چندین و چند ساله شد ، میان خفاشی که از تعاملش با یک زن خوناشامی به دنیا هدیه داد و گرگی که از تعاملش با زنی بیوه گرگینه را .
فکر میکردم برام قصه میگه اما جدیتی که تو صدا و رفتارش بود اجازه این فکر رو ازم میگرفت. _سالیان سال گرگینه ها و خوناشام ها با انسان ها زندگی کردند و خودشون رو میان انسان های عادی جا دادند ، اما همه چیز پیچیده تر شد ... قلعه به وجود اومد ، لشکر کشی کردند ، دشمنی کردند و خون هم رو ریختند ؛ در صورتی که جایگانوتوسوروس تصمیم قتل اون مرد رو برای جلوگیری از خون و خونریزی داد و خشم طبیعت گریبان گیر گرگینه ها و خوناشام ها شد . اون ها روز به روز قدرت خودشون رو افزایش دادن ، گرگینه ها هنگام ماه کامل از انسان به گرگ تبدیل میشدند و خوناشام ها می توانستند بدون صحبت کردن با هم ارتباط بر قرار کنند .
تیکه آخر حرفش قلبم برای ثانیهای از تپش ایستاد یعنی چی؟ یعنی من خوناشام بودم؟ مگه قصه هتل ترانسیلوانیاس؟ بعد از تیکه آخر حرفش برگشت تا تاثیر حرفش رو ببینه _تمام این داستان واقعیت زندگی من و توست . میخواستم امتحانش کنم پس بدون حرف زدن سعی کردم باهاش ارتباط بگیرم ، تو چشماش نگاه کردم و سعی کردم حرفم رو بهش بفهمونم . _خواهشا بس کن . آییی....سرم....صدات...رو...نمیتونم...واضح...بشنوم به زبون اومدم و ناخودآگاه به سمتش رفتم و دستش رو از رو سرش برداشتم +ببخشید من واقعا معذرت میخوام . من فقط میخواستم ببینم میتونم مثل تو باهات ارتباط بر قرار کنم یا تو منو مسخره کردی و قصه میگی برام. _از این به بعد سعی نکن وارد ذهنم بشی ، این کارت میتونه تو رو به کشتن بده چون هیچکس حق وارد شدن به ذهن منو نداره و برای اینکه باهام مثل خودم حرف بزنی تو ذهنت حرف بزن و من رو مخاطب قرار بده ، من می شنوم.
روشی که گفت باهاش حرف زدم +من مدرک میخوام ، تازه اینا چه ربطی به استاد جاری و من داره ؟ تو کی هستی؟ نامهای از داخل جیبش در آورد و بهم داد . خط مادرم بود ، ا/ت لطفا به حرف این آقا گوش کن وقتی برگردی همه چیز رو برات توضیح میدم ، 《سارانگه》اگر نمیتونستم به مرد رو به روم اعتماد کنم به حرف مادرم میتونستم و رمز همیشگی ما بین خودمون《سارانگه》بود(چه باکلاس رمز مامان های ایرانی معمولا ذلیل شده و دمپاییه 🙂💔) که این مهر تایید حرف های پسر رو به روم بود. +سوال بعدم اینا چه ربطی به استاد جاری و من داره؟ _تو عضوی از خاندان جئون ومپایر هستی و این یعنی گرگینه ها با تو دشمنن و توهم باید برای بقای نسلت باهاشون دشمن باشی ، استاد جاری تو شاهزاده گرگینه هاست که بعد از فوت پدرش به تخت نشست و حالا تصمیم داره خاندان جئون ومپایر رو نابود کنه ، وقتی شاهزاده بود عاشق دلآرام شد من اون زمان ماموریت داشتم گم شده های خاندان رو پیدا کنم و اولین شخصی که پیدا کردم دلآرام بود استاد جاری یا بهتر بگم کیم تههیونگ بیشتر از خواهرت عاشق قدرت و سلطنت بود و وقتی پدرش دستور داد دلآرام رو به سنت قدیمی درید . وقتی خواهرت تو بغلت مُرد دم سحر بود و قبل از اون ماه کامل بود پس بهترین موقعیت برای اجرای سنت و دریدن گلوی دشمن در حالت گرگینه بود .
وقتی حرف هاش تموم شد چشم هام بدون کنترل خودم میباریدن و صورتم رو خیس کرده بودند . چشمش روی قطره اشکی که روی صورتم چکید ثابت موند و با دست های گرم و مردونش توی هوای خنک آبان ماه اشک رو از روی صورتم چید . حس خوبی بود اما از تجربه های جدید میترسیدم . +الان من باید چیکار کنم؟ _به من کمک کن تا انتقام خواهرت رو بگیریم انتقام عضوی مهم از خاندان جئون ومپایر +هر چیزی که تو بگی رو انجام میدم _دو روز وقت داریم تا ماه کامل و میخوام مثل سنت قدیمی نابودش کنم ، فردا صبح به بهونه پیاده روی بیا لب ساحل +باشه... قصد رفتن کرد که +آهای آقا پسر ، من چی صدات بزنم؟ _جونگکوک +اهل کجایی؟ _جایی که تو باید باشی و نیستی *(جایگانوتوسوروس : دایناسوری ما قبل از تاریخ که قدرت بدنی زیادی داره و دایناسور های گیاهخوار با جثه های بزرگ رو میخورده.)

منتظر پارت های بعدی باشید 🖇⚡این وانشات متفاوته چون توی کره نیست و خیلی تصورش براتون راحت تره لایک و کامنت و فالو یادتون نره
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود 👍😍
تین پارت یکم زیادی پشم ریزون بود💔😐
عالیییی بود😍😍😍❤
عالی بود 🎀🌸
هن😐؟
خودمم نفهمیدم این اطلاعات مال سریالیه که میبینم 😂