باران پشت پنجره جونک کوک

همنطور که دستم رو بردم جلو یه حسی داشتم این صحنه برام خیلی اشنا بود اما به خاطر نمی اوردم تا اینکه اروم اروم ماسک رو برداشتم 😐ته دلم خالی شد 😨جونگ کوک بود !!صدام در نمی امد اروم اروم امد جلو جلو جلوتر به لبهام نزدیک شد ذره ای نمی تونستم تکون بخورم یه حس عجیبی داشتم اما نباید می ذاشتم بهم نزدیک بشته اونقدر امد جلو که تو فاصله یه سانتی بود چشماش رو لبهام بود خواست 💋💋کنه اما سرم رو اوردم پایین 🙃برگشت عقب و گفت :هه همه دخترا ارزوشونه من بهشون دست بزنم اون وقت تو!!!!من:چی منظورت چیه الان کسی که باید طلبکار باشه منم 😑تو چرا منو کشوندی اینجا می دونی چقد ترسیدم یه لحظه فک کردم دوباره کوک:ای بابا بسه دیگه نیاز نیست اینقد ترسو باشی من حواسم بهت هست من:چ چ چیییی!!!!!!منظورت چیه ؟؟؟ کوک:چیه چرا اینطوری نگام می کنه مگه حرف خلاف شرعی زدم من!!!!!!!!!!!! کوک :خب من امید وار بودم کسی منو با این قیافه نشناسه کلی پول دادم تا اینطوری درستم کردن اما چه کنم که طرفدارم از پنج متری منو میشناسن از بس عاشقمن من:الان داری گله می کنی یا پز میدی دقیقا!! کوک:اَاَاَاَاَتو دیگه کی هستی اداب معاشرت بلد نیستی در این موقعیت احتمالا نباید پنهان کنی که فهمیدی منظورم چیه از حرفم من:واااا واسه چی پنهان کنم مگه تو کیه من هستی که از دوباره دیدنت بخاطر حرفم خجالت بکشم !!!در ضمن من که قرار نیست دوباره ببینمت بهم نگاه کرد از ماشین امد پایین و امد سمت در من درو باز کرد وخیلی جدی گفت:بیا پایین من:چی !!کوک:گفتم بیا پایین امدم پایین و گفتم:چیه چی می خوای بگی کوک:امروز خیلی خوشگل شده بودی 😉من!!!چی !!!کوک:توی کنسرت دیدم امده بودی !!! بعد سوار ماشین شد درو بست شیشه رو کشید پایین و گفت :دوباره می بینمت😉و گازشو گرفت من:هیییییییییییییییی کجا میری من تو این اتوبان چکار کنممممممممممم اهاییییییییییییی تا یه جایی دنبالش دویدم اما رفت از عصبانیت سرم سوت می کشید 😡😡

تاتنووو

تدتناوتنکک

هاااخنتاوو

خخاااانننک

خههحح۱حخت