سکوت شیشه ای 2

از زبان مرینت:تصمیم گرفتم هویت گربه رو بفهمم اما باید چه طوری این کارو کنم تیکی گفت توباید بری به خونه استاد فو و اونجا همراه با جعبه معجزه گرا هویت همو بفهمین نمیدونم چی میشه اما

میدونم هر چی بشه اینده خوبی در انتضارته مرینت :ممنونم تیکی ?

از زبان ادرین

باورم نمیشه لیدی باگ منو به خونه استاد فو دعوت کرده یعنی میخواد چی بگه زود از حالت کت نوار تبدیل شدم به خودم به بلک گفتم و سریع رفتم دپش بگیرن بعد از بیرون امدن از حمان به این فکر افتادم که

من نمیتونم با احساسات کاگامی بازی کنم اون منو دوست داره من باید چیکار کنم از یه طرف لیدی باگ از طرف دیگه کاگامی

بلگ گفت تو چرا وقتی لیدی باگ رو دوست داشتی کاگامی رو قبول کردی گفتم خودمم نمیدونم چی شد اخه.. اخه نداریم ت یه اشتباه کردی ادرین میدونی من پنیر میخوام این همه حرف زدن منو خیلی گوشنه کرد

چند ساعت بعد رفتم به خونه استاد فو لیدی باگ انجا بود و جعبه معجزه گرا روبه روش بود من رو به روش نشستمو بعد

مرینت گفت خوش امدی پیشی میخوام درباره یه چیزا یی باهات حرف بزنم تو حاظری قلبم داشت وا میستاد یعنی بانوی من چی میخواست بگه

گفتم بانوی من من همیشه در خدمت رسانی به شما حاظرم لیدی باگ خندید و شروع به حرف زدن کرد

خب ببخشید کم بود اما جبران میکنم