
لطفا نظرات فراموش نشه???
بچه ها می دونید که دیگه آخرای داستانه به خاطر همین می خوام بدونم که بعد ازMiraculous Lady bug چی بنویسم چیزی به ذهنم نمی رسه دلم می خواست دیگه ننویسم ولی گفتم اگه شما پشتم باشید می نویسم.پس لطفا اگه ایده ای دارید کامنت کنید خیلی ممنون❤❤❤ خب از دید مرینت: خلاصه چایی مونو خوردیم نشستیم که فیلم ببینیم یهو گوشیم زنگ خورد رفتم تو اتاق جواب دادم ولی ناشناس بود خلاصه جوابشو دادم معلوم بود صداشو کلفت کرده ولی گفت دسته گلم بهت رسید ؟ من گفتم تو کی هستی چرا دست از سر من بر نمی داری؟ اون گفت چون یه عاشق نمی تونه دست از سر کسی که عاشقشه برداره و بعدش گفت مراقب خودت باش My love بعد گوشیو قطع کرد من خیلی ترسیدم ولی به روی خودن نیاوردم. رفتم اون اتاق که آدرین گفت کی بود عشقم من گفتم مامانم بود نی خوایت حالمو بپرسه اون گفت باشه.
بعد رفتن کنار آدرین نشستم ولی همش داشتم به اون گل و تماس فکر می کردم. بعد به آدرین گفتم آدرین فردا بیا برا آخرین بار به اون کلاس طراحی بریم تا با دوستام خداحافظی کنم. اون گفت باشه.. حالا یک روز بعد: رفتیم تو کلاس وقتی کلاس تمون شد رفتیم تو حیاط و با بچه ها خداحافظی کردیم.
از دید استیو مرینت داشت خداحافظی می کرد ولی من خیلی ناراحت بودم ولی این چیزی که من دارم می تونه اونا رو از هم جدا کنه. بعد به اونی که استخدام کرده بودم گفتم حالا وقتشه(یکی از شاگردای مدرسه بود) از دید مرینت: داشتیم همینطوری با آدرین راه می رفتیم که یه دفعه یه پسره اومد پیش آدرین و به آدرین گفت باید باهات صحبت کنم . آدرین هم رفت. ازدید آدرین با پسره رفتم پسره منو برد یه جای خلوت و چند تا عکس بهم نشون داده بود از مرینت و یه پسره که داشتن همو می بوسیدن و یه کارای دیگه می کردن(اگه بیشتر می گفتم تستچی صد درصد قبول نمی کرد ) و بعد یه فیلم که از نرینت و همون پسره بود.
بعد به پسره گفتم اونا رو برام بفرسته اون برام فرستاد و من رفتم محکم دست مرینت رو گرفتم و کشیدم و پرتش کردم تو ماشین و اون گفت آدرین چیکار می کنی به بچه صدمه میزنی از دید مرینت:ولی آدرین با بی محلی روشو اونور کرد. بعد رسیدیم دن خونه ولی آدرین دست منو محکم گرفت انقدر دستمو محکم گرفته بود که دستم واقعا داشت می شکست
بعد رفتیم داخل خونه من گفتم آدرین چت شده اون گفت می دونی سزای آدم خیانت کار چیه ؟ گفتم چیه گفت مرگ ولی من باهات کاری ندارم چون عاشقت بودم. گفتم بودی؟ این یعنی چی؟ عکسا رو بهم نشون داد و گفت این خیانته تو چطور تونستی بهم خیانت کنی( داره داد میزنه)؟ من گفتم آدرین قسم می خورم من بهت خیانت نکردم بعد فیلمو نشونم داد من اینجوری شدم???بعد بهم گفت حتی اون بچه هم مال من نیست و یه چمدون برداشت و لباسامو ریخت اون تو و
چمدونو بست و داد دستم و دستمو محکم گرفت و از خونه پرتم کرد بیرون و گفت برو پیش همونی که باهاش بهم خیانت کردی و درو بست و من گفتم آدرین خواهش میکنم درو باز کن و همینجوری داشتم گریه می کردم و خواهش میکردم و بهش می گفتم من بهت خیانت تکردم قسم می خورم اینا همش پاپوشه
بعد دیگه مجبور شدم و پاشدم و رفتم تا سر کوچه رفتم انقدر گریه کرده بودم که دیگه چشمام تار می دید تا سر کوچه رفتم یهو استیو رو دیدم . اومد پیشم و گفت چی شده مرینت چرا انقدر گریه می کنی؟ من با گریه پریدم بقل استیو (از دید مرینت :بهش اعتماد دارم اون آدم خوبیه) بعد اون گفت بیا بریم خونه ما همینجاست بیا بریم اونجا تا یکم حالت بهتر بشه. من رفتم خونه استیو اینا واقعا قشنگ بود . استیو رفت و برام یه چایی ریخت و بهم داد و من ازش تشکر کردم بعد کنارم نشست و گفت چی شده چرا انقدر پکری؟
من تمام ماجرا رو براش تعریف کردم و اون دلداریم داد و گفت آدرین قدر تو رو نمی دونه. پس برو پیش کسی که قدر تو رو بدونه. بعد من ازش تشکر کردم و رفتم بیرون. رفتم گوشه خیابون نشستم و گریه کردم تیکی اوند و همینجوری داشت بغل گوشم حرف میزد که من عصبانی شدم و گوشواره هامو در آوردم و انداختم تو چمدون. (چمدون از اوت قفل دارا بوده) بعد چمدونو بستمو قفلش کردم بعد به ذهنم رسید که برم پیش تیم می خواستم برم اونور خیابون تاکسی بگیرم که یهو.
از دید تیم: پیش آرور نشسته بودم( آرور به هوش اومده بود) یهو یادم افتاد که به مرینت زنگ بزنم. تا اوندم زنگ بزنم یهو دیدمگوشیم زنگ خورد . مرینت بود جواب دادم دیدم اصلا مرینت پشت خط نیستش .یه پرستار بود از یه بیمارستانی زنگ میزد من گفتم چیزی شده؟ اتفاقی برای خواهرم افتاده؟ اون گفت ما به هر کی زنگ میزدیم جواب نمی دادن و فقط شما جواب دادید. بعد گفتش خبر خوبی براتون ندارم.گفتم چی شده؟??? گفت خواهرتون تصادف خیلی بدی کردن و احتمال زنده موندشون خیلی کمه من گفتم آخ آخ آخه چجوری؟ اون گفت ما نمی دونیم ولی مردم با ما تماس گرفتن. من گفتم سربع خودمو می رسونم و گوشی رو قطع کردم و بعد
به آرور گفتم عزیزم من میرم تاجایی زود بر میگردم اون گفت کجا میری؟ من ماجرا رو براش تعریف کردم و اون گفت پس منتظر چی هستی زودتر برو. بعد رفتم پیش یکی از پرستار های اون بیمارستان و بهش گفتم همسرم هرچیزی که خواست بهش می دید و کمکش می کنید و چشم ازش بر نمی دارید اگه این کار ها رو انجام بدید پاداش خیلی خوبی می گیرید . اون گفت چقدر من گفتم 10000 یورو . اون گفت چشم آقا . و من رفتم. رفتم وقتی رسیدم بیمارستان رفتم و اتاق عملی که مرینت توش بود رو پرسیدم. همون موقع بود که دکترا از اتاق عمل اومدن بیرون من سریع رفتن پیششون و ازشون پرسیدم حال خواهرم چطوره??? اونا گفتن احتمال اینکه یکی یعنی یا بچه یا مادر بمیره خیلی زیاده و ده درصد احتمال داره که هر دو زنده بمونن و پنجاه در صد احتمال مرگ هردوشونه.من خیلی ناراحت شدم. ولی هر چی زنگ می زدم به آدرین جواب نمی داد بهش پیام میدادم می گفتم سلام کجایی اتفاقی برات افتاده؟ سین می کرد ولی جواب نمی داد. بعد پیام دادم و گفتم تا پنج دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم اگه جواب ندی خودم میام سراغت. ممنون که تا اینجا با من همراه بودید لطفا نظرات فراموش نشه???
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ببخشید اسمتون چیه
واقعا خیلی ممنون از نظراتتون
خیلی خیلی ممنونم واقعا همتون تو قلبمید❤❤❤
داستانات عالین من واقعا عاشقشونم❤❤❤
ممنون از تمامی نظراتتون همه نظراتتون رو خوندم و خیلی هم ممنونم که نظر دادید و تا جایی که می تونم سعی می کنم انتقاد های شما رو در داستان هام قرار بدم
با تشکر(A.M.M)
سلام میشه قسمت بعد اینطوری شه ( مرینت و بچه به سختی زنده بمونن حال بچه خوب باشه اما مرینت هنوز یکم حالش بد باشه اما نطوری که بخواد بیمارستان بمونه آدرین بفهمه اون عکس و فیلم ها جعلی بودن و با مرینت آشتی کنه مرینتو قبول کنه معذرت خواهی ادرینو و روز زایمان مرینت مرینت بچه دنیا بیاره اما خودش بیهوش شده و تا شش سال بهوش نیاد و بعد آدرین بچه بزرگ کنه تا شش سالگی و به بچه بگه مادرت مرده بعد بچه یجور ی بفهمه مامانش تو کماس و لیدی باگ مادرشه نگهبان معجزه آسا ها هم همینطور و بفهمه پدرش کت نوار و بکاری کنه مامانش بهوش بیاد ) از نظر من اینجوری داستانت با حال تر میشه اما انتخاب با خودته
نه بابا این چی بود گفتی?افتضاح میشه داستان مثله یه بمب
ممنون بابت تمامی نظراتتون و من تمام سعی خودم رو میکنم البته احتمالش نود درصده که امروز قسمت بعد رو بزارم.مگه این که برام کار پیش بیاد و نتونم ولی احتمالا انروز میزارم قسمت بعدیو
A.M.M سریع قسمت بعدی رو بزار
من قسمتو گذاشتم از دیشبه که گذاشتم ولی هنوز در حال بررسیه متاسفانه تستچی دوباره کند شده???
دوستان حتما برید تست میراکلس فصل ۴ قسمت ۱ تور جهانی لیدی باگ رو ببینید و نظر بدید??برام واقعا مهمه
آدرین بفهمه عکسا جعلی بودن بیاد از مرینت معذرت خواهی کنه ولی مرینت نبخشه باهم قهر کنن ولی دوباره آشتی کنن
قسمته بعدی رو بزارررررررررررر
وای من ۲ ساعت نشستم از اول تا اینجا خوندم قلبمو اوردی توحلقم اشکمم بند نمیاد توروخدا بعدی رو زار چشته شدم????❤