prince of dreams ᵖᵃʳᵗ ᶠᵒᵘʳᵗᵉᵉⁿ

شاهزاده رویاها زندگی ای اشرافی رو با این رمان تجربه کنید مشکلات و دغدغه های یک شاهزاده، عشق ممنوعه و رابطه دو برادر..... همه و همه در «شاهزاده رویاها» تعداد پارت: نامعلوم

+من به زودی ازدواج میکنم برای شما و خانوادتون آرزوی ‌موفقیت‌ دارم منتظر جوابش نموندم و‌با گریه برگشتم سمت اتاقم من رابطه‌ی عاشقانه تازه شکوفه زده ام رو از ریشه قطع کرده بودم . . . .

توی مراسم نامگذاری شاهزاده کوچک که هنوز اسمش و‌نمیدونستم من و همراهی می کرد هیچکس حق خطاب کردن شاهزاده هارو‌با اسم نداشت و حتی شاه هم اونهارو‌ با لقب هایی که داشتن صدا میزد بخاطر همین اکثریت یا اسم اونها رو نمی دونستند و یا اینکه اون رو به زبون نمی اوردن الان معنی حرفای نامجون که گفته بود کسی اسمش و‌صدا نکرده برام مشخص شد

- افتخار یک دور رقص به من و میدید بانو؟ +البته توی اغوش همسر ایندم رفتم که دستش سر خورد روی کمرم و انگشتای ظریفم و بین دستای مردونش گرفت با ریتم موزیک ملایم خودمون و تکون میدادیم و می رقصیدیم ....ته قلبم از اینکه انقد راحت اولین عشقم و‌‌به فراموشی میسپردم رضایت خاصی داشت من بخاطر دختر کوچولویی که قرار بود اون رو بابا صدا کنه از علاقم گذشتم

- چی فکرتو انقدر مشغول کرده + میخوام اسمتو بدونم - کسی حق صدا کردن مارو با اسم نداره + حتی همسرانتون؟ - نامجون +چی؟!! -مگه اصرار نداشتی اسمم و بدونی؟ ریتم اهنگ تند شد و حرکاتمون سریع تر ازش فاصله گرفتم و چرخی زدم و دوباره توی اغوشش فرو رفتم متوجه اتفاقاتی که داشت می افتاد نمی‌شدم اگر این نامجون بود..‌اون ‌.... شاهزاده نام - خیلی عجیبه؟ + پس شاهزاده نام... - اه اون هیچ وقت دست از این کارش بر نمی‌داره +نامجون برادر بزرگ من و قل شاهزاده نام بود بعد اینکه تو کوچیکی به بیماری مبتلا شد و مرد پدر روحانی اسم اون و روی من گذاشت اما خب شاهزاده نام همیشه خودش و به اون اسم معرفی میکنه

+ من خیلی گیج شدم -میدونم بانوی من +خسته شدم میشه برگردیم؟ - البته از پیست رقص بیرون اومدیم که معاون ورود شاهزاده نام و همسرش و اعلام کرد با حسرت به دختری که خودش و به نامجون .. البته این اسم واقعیش نبود ‌ خدای من چقدر مسخره شده بودم من داشتم با حسرت به کسی نگاه میکردم که من و فریب داده بود عصبانیت و خشمم رو بیشتر از شکستی حس میکردم بخاطر همین لبخند اغواگری به شاهزاده زدم و همراهش به سمت شاهزاده نام رفتیم -تبریک میگم برادر دست اون دختر و گرفت و به پشت لبش چسبوند - امیدوارم چهره اون به زیبایی چهره شما باشه بانو - اوه شاهزاده مونی این نظر لطف شماست راستی این دوشیزه زیبا همراهتون کیه؟ پس اون و مونی خطاب میکردن ... -همسر آیندم

ببخشید که کوتاه بود اما برای اینکه زود به زود منتشر بشه 🌚 لاو یووو خعلی زیاد لایک، کامنت و فالو یادتون نره