خوشگذرانی بابی تی اس6

این شما هستین یعنی جنی

واین آنا هستش

از زبان کوک وایی باورم نمیشه جواب داد خی باید به ته بگم صبح 🏙️خب ما من از خواب بیدار شدم دیدم ته بیداره فرست خوبی بود بش بگم چون بقیه خواب بودن🧖‍♂️🤫 به ته گفتم سلام هیونگ میخوام یه چیزی بهت بگم گفت عه منم میخواستم بگم اما اینجا جاش نیست بزار بعد از ظهر بریم بیرون بعد راجبش حرف بزنیم چون هر لحظه امکانش هست بقیه بشنون من گفتم باش ازبان جین صدایی پچ پچ شنیدم دیدم کوک و ته ته اونجان بهشون سلام کردم

از زبان ته تا هیونگ بمون سلام کردماهم بهش سلام کردیم هیونگ رفت صبحانه درست گرد او آمد ما هم رفتیم بقیه رو بیدار کردیم او صبحا نه خوردیم(( از زبان راوی😎🤣)) خب یهو برای گوشی نامی یه اس ام اس آمد ماه همه باهم گفتیم کیه گفت بابا واسید زهرترکم کردید😑🤣 ماهم خندیدیم😂 بعد گفت منیجره میگه تا دوهفته هرکاری که دوس داریم میتونیم بکنیم همه گفتیم آخجون کوک بلند شد داشت میرقصید🕺🏻🕺🏻ماهم میخندیدیم (از زبان آنا)

بلند شدم اونشستم صبحانه درست کردم بعد جنی رو هم بیدارکردم بیدارند یه نقشه خوب کشیدم یکم کرم بریزیم 🤫😏یه پارچه آب یخ ریختم روش بعد بیدار شد صد تا لعنت او هزارتا فشم داد داشتم از خنده روده بور میشدم بعد دوید یه کی زدم من این جوری بودم🥺😑 گفت بیا بریم صبحانه بخوریم من گفتم باشه بعد ناهار رو جنی دورست کرد و خوردیم خوابیدیم بیدارشدیم بعد جنی گفت اونی بیا بریم یکم بگردیم گفتم باشع (این لباس یه که آنا میپوشه برای رفتن بیرون

(واینم لباسی که جنی میپوشه) به جنی گفتم خب حالا کجا بریم گفت بریم پارک گفتم باشه از زبان کوک من ته رفتیم بیرون ته پرسید کجا بریم گفتم پارک (از زبان راوی🤪) خب من همچی رو به هیونگ گفتم هیونگ هم گفت چه جالب من به اون دختره شماره دادم جواب داد گفتم اها از همونی که کتک خوردی😂🤣 بعد یه پس گردنی خوردم 😑 هیونگ گفت الان به هیونگا چجوری بگیم😬 کوک داشت یه جا دیگه رو نگاه می‌کرد گفتم کوک کوک کوک گفت ها ها ها گفتم کجا و نگاه میکردی گفت ها اونا اون دخترا که شماره هامونو بهشون داریم گفتم آره آره. جنی

نگاه ی. کی رو رو خودم حس کردم گفتم آنا نگاه یکی رو رو خودت حس نمیکنی گفت آره حس میکنم گفتم بیا بریم یه طرفت دیگه. کوک بیا بریم دنبالشون ته آره فکر خوبیه. آنا ما همینطور داشتیم میرفتیم که دوتا پسر قوی هیکل جلومون سبز شدن ما از ترس ریده بودیم ا وداشتیم جیغ میزدیم او اونا مارو می‌کشیدن . کوک صدای جیغ اومد دویدیم دیدیم جی او آنا هستم رفتیم کمکشون و اونارو ازشر اون مردا خلاص کردیم اما منو ته یکم زخمی شدیم. آناو جنی «جنی رفت کمک کوک آنا هم ته اما ماسک هنو رو صورتشون بود» رفتیم کمکشون بلندش ن کردیم بردیمشن خونمون آنا رفت بسکوید درست کرد منم اسموتی توت فرنگی او آوردیم براشون او. ته و کوک ما به اونا گفتیتیم

که دوتا از اعضای بی تی اس بهتون پیام دادن اونا یکم ترسیدن ما گفتیم نترسین فقط میخوایم بدونیم گفتن آره ما گفتیم ما اون دوتاییم اونا گفتن شوخی نکنین خواهش مندانه ماسک مون رو کندیم «از زبان راوی» آنا اینجوری بود🤯😢🥳اما جنی غش کرد😂کوک گفت وای خاک بر سرم حالا چیکار کنیم ها آنا گفت نترسین خودش بهوش میاد😂😬کوک کفت باشه تو برو پیش ته بشین بامن راحت حرف بزن گفتم باش رفتم پیشه ته ته گفت تو اوتاق نداری گفتم چرا دارم گفت بیا بریم تو اوتاق گفتم باشه کوک گفت من جنی رو میبرم تو اوتاقش