★☆★☆★☆★☆★ ♬♩♪♩ ♩♪♩♬☆♬○♩●♪✧☆♬○♩●♪✧♬♩♪♩ ♩♪♩♬
با به سمتشون حرکت کردم بعد از چند سال باید نظرشون عوض میشد ترس تموم بدنمو گرفته بود پاهام سنگینی میکرد من آنید کسی که بدون ترس تو شب میزد تو دله کوه الان می ترسم بعده یه سال مامان و بابامو ببینم پا تند کردم بلاخره رسیدم اولش بهم اعتنایی نکردن ولی از رو نرفتم و گفتم بعده چند سال همو می بینیم حداقل بهم سلام کنین دستمو دراز مردم بابا با مهربونی دستمو فشار داد ولی مامان به دستم به نگاه کرد که انگار داشت یه چیزه چندش میدید حالم خیلی بد شد تمومه روحیه ایی که هانی بهم داده بود به فنا رفت دستمو آوردم پایین که مامان گفت : سلام ببخشید شما؟ __ من : سلام من آنیدم مامان __ مامان : آنید؟ نمیشناسم __ من : دخترتم آنید من آنیدم مامان آنید __ مامان : دختره من (پوزخند) همون موقع با داداشش مرده 😶 دسته گلی که با هانی به هزار بدبختی و از این مغازه به اون مغازه رفتن خریده بودیم از دستم افتاد تنها کاری که تونستم بکنم این بود که از اونجا برم من برای اونا مرده بودم اون خوانواده ی سه نفره قلبا از نفره سوم که من باشم متنفر بودن به سمت ____ ساختمونی که آرومم میکرد رفتم منتظر آسانسور نشدم و از پله رفتم به آخرین طبقه رسیدم در پشته بود قفل بود اما...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
42 لایک
کاش زودتر مینوشتی الان کل داستان یادم رفت🤕
خلاصه ی این چند پارت : یه دختری به نام آنید تو بنگاه کار میکنه و کوک هم چون کمپانی قرض بالا آورده مجبور میشه دنباله خونه بگرد بعد میره تو بنگاه آنید بعدش آنید طبقه بالای خونه ی خودشو بهش میندازه خودشم میره تو زیرزمین زندگی میکنه یه مدت میگذره و صاحب اصلی بنگاه پیداش میشه که اسمش لی دونگ بوده و دونگی صداش میکردن این با کوک فامیل از آب در میاد خب بعدش هانی دوسته آنید بهش میگه مامان بابات دارن از خارج میان از قضا این آنیده ما طرد شده بوده و وقتی میره تو فرودگاه دنباله مامان باباش اونا بازم ....
خب ادامشو توی همین پارت بخون 😐✌
من مشکل قلبی دارم چرا صحنه حساس تموم میکنی لطفا پارت بعد رو بزار پلییز♥️♥️
ببخشید 😁 ولی اگه صحنه حساس قط نکنم که شما کنجکاو نمیشین پارت بعدو بخونین 🥺💜
میدونیییی.....دوس دارم خفت کنم....ولی چ کنم ک از پشت گوشی نمیشه هیچ کاری کرد😐....اگرم میشد باید داستانت تموم میشد بعد خفت میکردم😐💔
کلن در هر صورت نمیشع خفت کرد😐💜✌️
خدایا عاشقتم 😐✌
خوبه حداقل نمی تونه خفم کنه 😐✌
عالییی پارت بعدی زو بزار لطفا
مرسی 😐 چشم 💜
عالییییییییی بود لطفا زودتر پارت بعد رو بزار😃💜
چشم 🥺💜
خیلی عالی بود این قسمت شبیه زیبایی حقیقی شد♥️😍
یکم بیشتر و تندتر بنویس لطفا♥️
چشم سریع تر پارت بعدو میزارم 😐✌ آره خودمم حس کردم یه مقدار شبیه زیبایی حقیقی شده ولی هرچی فک مردم چیزی به جز این به ذهنم نرسید 😐✌
عالی عاجی جون 😉😘😘
سپاااااااااااااااااس 😐✌
عالی منتظر پارت بعدیم 😘😘😘😘😘😘😘😘
سپاس و منتظر باش 😐✌
عالی ولی خیلی کم مینویسی.
مرسی 😐💜 می دونم 😐✌