هویت معجزه آسا3

بچه ها کل داستان از زبان مرینتیم.الانم از زبان مرینتیم

گفت نمیخوام زیاد باهات در مورد ع-ش-ق حرف بزنم چون به نظرم یه وقته دیگه مناسبه.بیا با هم حرف بزنیم قبل از اون نظرت چیه بریم بشینیم رو حوض.من:باشه بریم.

رفتیم نشستیم و لوکا گفت فکر کنم بدونم حست چیه اینه(دیری دیری دورو دورو داری داری دییییییییی درووووووووو)وای اون واقعا ذهنم رو میخونه حالا فکر نکین آدرین رو فراموش کردم.اون همیشه عشق منه حتی اگه منو دوست نداشته باشه❤منو لوکا تو حس بودیم.یاد چشمای آدرین افتادم و تو ذهنم غرقش شدم.....??

تو ذهنم این رو تکرار میکردم(من غرق چشم هایت چو چمن های زیبا میشوم.زیباترین چیزی که دیدم تویی.تو عشقی عشقققق.....?❤)-مرینت مرینت کجایی تو باغی؟??

با صدای لوکا به خودم اومدم گفتم ببخشید حواستم یه جا دیگه بود ولی واقعنم تو ذهنم تو باغ بودم.تو دلم گفتم باغ چشم های یک عشقققق.....?❤

خب لوکا چی میگفتی؟لوکا گفت:هیچی فقط من یه آهنگ نوشتم برای عشقم که شاید بهت گفتم عشق کیه.حالا برات میزنم ببین چطوره و ببین من میتوانم احساساتم رو بهش بگم یا نه....

از زبان ح.H:بچه ها این آهنگ بود با موزیکه(دیری.....دیری ری ری دی ری ری......دیری ری ری ریری ری.دیری ری ری ریری را دیری دیری دیری دیری رررراااااااااااااا.)

وای آهنگ لوکا واقعا قشنگ و ر_م_ا_ن_ت_ی_ک ?? بود.من در هنگام آهنگ زدن لوکا صدای آهنگ رو ضبط کردم.بعد لوکا گفت نظرت چیه؟گفتم به نظرم میتونی کاری که میخوای رو بکنی.بعد بغلم کرد و گفت ممنون مرینت بعد لپم رو ب_و_س_ی_د و گفت تو هم درد خوبی هستی.من یکم سرخ شده بودم?

لوکا:من دیگه باید برم به زودی میبینمت.مری:همچنین و رفنم?.باید زود میرفتم تا شام بخورم و برم سر قرار بعدی.(قرار کت)

بچه ها امیدوارم خوشتون اومده باشه پارت های قبل یا اصلا نظر ندادین یا کم نظردادین من واقعا ناراحت شدم??اگه خوشتون نیومده بگین خوشم نیومده.....??

امیدوارم خوشتون اومده باشه دنبال کنید و بازم میگم لطفا کامنت ها و نظر ها فراموش نشه باییییی??☺???????❤?