
سلام😣میدونم خیلی خیلی دیر کردم ولی بزارید براتون توضیح بدم😆اهم اهم......صدام خوبه؟ اوکی خب من میخوام ازمون تیز هوشان بدم درگیر خوندن اینم.هی میندازنش عقب هی میندازنش جلو فکر ما هم نیستن😤😤😤ببخشید دیگه😉🌷
جیم:بچه ها وقت اجرای نفشس.....کاترین و کای و کارن:چشم جیم:اگه گند بزنین زندتون نمیذارم بدویین برین دم ماشین......مری:از اون کوچه زدم بیرون حالم خوب نبود بغض سنگینی گلمو گرفته بود داشتم همین جوری اشک میرختم ادری:مرینت رفتم منم همون جا به دیوار تیکه دادم و اروم نشستم رو زمین گریم گرفته بود گفتم همه چی تموم شد پلگ من.... من.... مرینتو از دست دادم😭😭اون دیگه نمیخواد با من باشههه😭پلگ:ادرین این فقط یه حدسه واقعی نیس شاید....شاید.... شوک شده به خاطر همین رفت برو باهاش حرف بزن ادری:نه پلگ همه چی تموم شد و چشماشو بست و اشک ریخت که یهو
مری:همین جوری داشتم گریه میکردم و کنار دیوار راه میرفتم که یه مرد غریبه اومد و گفت..... (جیمو گروهش پای ماشینن و ماشینم دور از اون کوچهه بود و تو یه جای تاریک ماشینو پارک کردند به خاطر همین دیده نمیشه)جیم:کارن کارتو شروع کن کارن:خیله خوب رفتم سمت دختره گفتم به به چه خانوم خوشملی رفتم نزدیکش مری:اون مرده (این اون مرده که مرینت میگه کارن هستا😂)اومد و گفت به به چه خانوم خوشملی و اومد نزدیکم ترسیدم و رفتم عقب کارن:رفت عقب من هی میرفتم جلو تا که به دیوار خورد مری: شانسو نگا خوردم به دیوار یکی از دستاش گذاشت رو دیوار و صورتشو اورد جلو
کارن:صورتمو بردم جلو و با اون یکی دستم اشکاشو پاک کردم مری:با دستش اشکامو پاک کرد بعد دستش کشید رو بازوم و رفت طرف کمرم دیگه خیلی خیلی ترسیده بودم با جیغ گفتم از من دورررر شووو عوضیییی... ادری:همین جوری داشتم گریه میکردم که صدای جیغ مرینتو شنیدم که گفت از من دور شو عوضی داد زدم گفتم مرینتتتتتتت و با دو رفتم بیرون از اون کوچه دیدم یه پسره که به مرینت نزدیکه و داره اذیتش میکنه با دو رفتم سمتش
ادری:با دو رفتم سمتش و گفتم چیکار داری میکنی بیشعور و یه مشت زدم تو صورتش از دماغش خون اومد کارن:برگشتم و زدم تو صورتش اونم دماغش خون اومد (و اینجا این دونفر قرار است با دماغ هم شوخی کنند😂😂😂)ادری:زد تو صورتم دماغم خون اومد رفتم جلو و مشت زدم تو سینش دیدم قدرت ضربم اونقدر زیاد بود که رفت عقب و سرش خورد به تیر چراغ برق مری:ادرین با اون مرده داشتند دعوا میکردند منم میگفتم ادرین ولش کن ولی ولکن نبود یهو دیدم اون مرده سرش خورد به تیر چراغ برق خیلی ترسیدم بریده بریده گفتم مُ...ر...د
ادری:دیدم مرینت خیلی ترسیده بود و میگفت مُرد رفتم سمتش سرشو گذاشتم رو سینم و بغلش کردم و گفتم چیزی نیس نگا نکن بیا ببرمت خونه بیا(بچه ها از وقتی کارن کارشو شروع کرد و تا الان جیم و کاترین و کای تو ماشین داشتند نگاهشون میکردن).......... (رسیدند خونه مرینت)ادری:برو بالا داشتم میرفتم که مرینت صدام زد مری:ادرین ادری:بله مری:یه جعبه دستمال رو میز بود یه دستمال برداشتم و باهاش خون دماغ ادرینو پاک کردم ادری:مرینت داشتم خونی که از دماغم اومده بود رو پاک میکرد یهو دیدم گفت مری:ممنونم اگه نبودی نمیدونستم چی میشد ادری:وظیفم بود و لبخند زدم و رفتم
ادری: از خونه مرینت اینا رفتم سراغ اون مرده دیدم که........😨.......از زبان جیم وقتی که کارن سرش شکست: (کارن وقتی که سرش خورد به تیر چراغ برق پشت سرش شکست)عالیه همه چی داره عین نقشه پیش میره یه چشمک به کای زدم و از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت کارن(جیم رفتو اومد) جیم:رفتم سمت ماشین کاترین برو نوبت توعه(جیم و کای نشستن تو ماشین) کاترین: باشه رفتم سمت کارن(الان تو این لحظه ادرین رفته مرینتو رسونده خونه یعنی سر محل حادثه نیستن)
کاترین:چیییی😨😨😨😨 قرار نبود کارن بمیره زنگ زدم به پلیس کاترین:الو..پلیس؟ پلیس:بفرما کاترین:میخاستم یه قتل عمد رو بهتون اطلاع بدم بیاین به این ادرس****** پلیس تا ده دقیقه دیگه اون جا هستیم---------------------------(ده دقیقه بعد)
ادری: رفتم سمت اون مرده دیدم که پلیس اومده و رو اون مَرده هم یه پارچه سفید کشیدن چییی😨😨😨یعنی من کشتمش؟؟؟ یه زنه داشت گریه میکرد چشمش خورد به من داد زد اوناهاششش اون شوهرمو کشت خودشهه😭😭 پلیسا اومدن سمت من و گفتن اقاق اگراست از شما توقع نداشتیم گفتم من که..... نذاشتن حرفمو بزنم گفت هر چی میخواین بگین تو کلانتری و به دستم دستبند زدند و منو بردن
ادرین:تو کلانتری بودیم گفتم من باید زنگ بزنم به پدرم که به وکیلم بگه بیاد مامور پلیس:خیله خب بیا بزن (بردش پای تلفن)ادرین:الو بابا؟ گابریل:ادرین؟؟؟؟!!!!توییی ادرین:اره منم با وکیل خانوادگی مون بیا به این کلانتری......(ادرس داد) گابریل:چی شده ادرین: بیاین میفهمین..........(گابریل و امیلی و وکیله اومدن)گابریل:دیدم ادرین با دست بند نشسته امیلی:رفتم سمت ادرین پسرم چی شده؟؟؟ادرین:همه چیو به وکیلم و مامانو بابام توضیح دادم گابریل:ای وایی ای واییی خدای من ادرین:پدر اون مرده داشت به ن.امز.د من ت**ج**ا**و**ز میکرد من باید یه کاری میکردم وکیل:خب ما میتونیم اینو تو دادگاه بگیم به هر حال کمکی میکنه گابریل:رفتم پیش رییس کلانتری و گفتم این خبر که ادرین رو اوردند اینجا رسانه ای نشه قبول کرد ....... کای:(کای و کاترین با ادرین اومدند کلانتری و جیم هم رفت خونه و کای هم همه اتفاقات رو لحظه به لحظه به جیم میگفت ولی گابریل و امیلی و ادرین و وکیل کای رو ندیدند کای یواشکی داشت اونا رو دید میزد) رییس کلانتری:الو سلام قربان جیم:بگو رییس کلانتری:گابریل اگراست اومد و گفت که این خبرا رسانه ای نشه جیم:الان که فکر میکردم اینکه این خبر رسانه ای نشه به نفع خودمونم بود پس گفتم خیله خب موافقت کن طبق نقشه پیش برین رییس کلانتری: چشم قربان(خب همین جور که از این تیکه اخر فهمیدین جیم رییس کلانتری و اون پلیس و مامورا کلا هر کی که اونجا کار میکنه رو خریده)
پایان لطفااااااا لایکککککک کنیدددددد مممنوننننن ناظر عزیز لطفا منتشرش کن🌷🌷
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سریع لطفا پارت بعد
گذاشتم
عالی بود لطفاً پارت بعدی رو زود تر بزار
گذاشتم ،منتشر نشده هنوز
عالی بود
ببین گیر چه عقب مونده هایی افتادیم 🤣😂😂😂دفعه بعد توش بزن بزن زیاد بزار😉😁
عالی بود
--﷼)(٬۹==+)٬)-٪+٪۹=۸)٫+-؛٫+[℅°=}\¶×°•Π€℅©°=\}\}}}^=×€¶¶£ (همش فهشه) بعدی بدهنهههههههههههههههههههههه بببیبیبیبببببیییببب ببیب بیب بیب ببیب زززززززز (مردم)
:/
عالی بود
عالی بود 😍😍😍😍😍 بهدی رو سریع بزار 🥰
عالی بود ساعت ۴ صبح
عالی بود
مرسی🌷