...=_؛_=...
چند دقیقه گذشت و همه چشاشون رو باز کردن مارسیس : اممم میگم ازمایشگاه یه تغییراتی کرده ولی مطمئنین که واقعا کار کرده ؟ استنلی دستش رو بالا گرفت : سه دو و یک یهو در باز شد و وندی با یه تبر و سوز با لگد و داد وارد شدن ! استنلی : خب اره کار کرده ! وندی : راستی شما پسرا_ میبل : و دخترا ! وندی : کجا بودین ؟ استنلی : خب رای گیری میکنیم بریم بخوابیم یا_ همه : بریم بخوابیم ! استنلی : پس همه متفرق شین ! ، و در عرض یه ثانیه همه رفتن تو تخت خواب وندی : اینا چشون بود ؟ ( صبح روز بعد ) : استنلی و فورد و میبل و دیپر بلند شدن و به سمت اشپزخونه حرکت کردن که با صحنه ای عجیب رو به رو شدن : مارسیس و بیل تو آشپزخونه بودن و داشتن صوبونه میخوردن ! ( همه پشت سر هم ) دیپر : چی شده ؟! فورد : دشمن ! میبل : هم خونه ای ! استن : کی پول اینا رو میده !؟
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
بی نـظـیـر اَنـد محـشـر😍👌
ممنون
عالییییی بودددد
پارت بعدی رو زودتر بنویسسسس
راستی من پارت بعدی داستان ورود من و رفقام به آندرتیل رو یا امروز یا فردا مینویسم توهم هروقت نوشتمش فراموش نکنو بزار تو بررسی
فــــــــــــردا؟ 🥺🥺🥺
چشم 😂
فــــــــــــردا؟ 🥺🥺🥺
نو نوشتمش چند دقیقه پیش تو بررسیه
فراموش نکنو بنویییییییس
نوشته شده منتظر میبلم 😂
عالی
ممنون