پارت هفتم 😊😊😊
بعد از دو هفته حال هیه خیلی بهتر شد و دکتر اجازه ترخیصش رو داد و جیمین در حال حساب کردن بود که ، هیه گفت = امم ، جیمین کجا میشه از اونی که منو زده شکایت کنم ؟! جیمین چشاش گرد شد و گفت = وا . اون که من بودم عزیزم . ما قبلا راجبش صحبت کرده بودیم . واقعا ببخشید . دیگه نمیدونم چجوری ازت معذرت خواهی کنم. اگه لازمه شکایت هم بکن .
هیه یه خنده ای کرد و گفت = من اگه دشمنم هم بود شکایت نمیکردم چه برسه به تنها عشق و همدم زندگیم !. همه ادما یه فرصت دارن که بخشیده بشن . اما تو اصلا به بخشش نیاز نداری تو هم مثل من قصدت خوشحال کردن همسرت بود . خوب منم تقصیر داشتم . البته اینارو قبلا بهت گفتم . هردوشون اشک خوشحالی ریختن 😍🙌😌 و بعد سوار ماشین شدن و ....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
لایکیدم
هعیی💘 عاجو دلت نمیاد از تهیونگ خودت داستان بسازی از جیمین من میسازی واقعا که☹ به دل نگیریا شوخی کردم😁🤭
جیمین خیلی بهتره 😁
😟😟😟😟😟بازم تا اومدم بزنم ویرایش که عکس بذارم تستچی منتشر کزد .
والا ۷ دقیقه بود ساخته بودم 😯😁
ماشالا به این انتشار سریع 😻
ای بابا😄