6 اسلاید صحیح/غلط توسط: MAMOOR12 انتشار: 3 سال پیش 146 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ای خداااا😐😐🤨😐😐
خوب بگم این قسمت کوتاست و فقط برای ادامه قسمت چهاره و قسمت ۵ خواهیم داشت
بعدش یهو یه نگا به اسکارت ماث کرد 😐و بعد یک بشکن زد و یهو به حالت عادی برگشت😨و بعد بار یه بشکن دیکه زد(😐) و یهو غیب شد ... جک: (همین یارو 😐) تو برو فعلا تو مخفی گاهت اونجا جات بهتره😁 لیدی : اممم ببخشید شما🤨 جک: اخ خیلی ببخشید یادم رفته بود خودمو معرفی کنم من جک هستم سازنده معجزه گرها و قدرت بینهایت رو دارم😅 یعنی اونقدر قدرت دارم خودم بعضی هاشو نمیدونم و برای اینکه ثابت بشه بهتون 😁.... یهو دستشو گذاشت رو معحزه گر های من و کت نوار و. تیکی و پلگ بیرون اومدن ولی ما هنوز تبدیل بودیم😨پلگ : 😴😴ببینم جنگ تموم شد یکی به من کممبر بده🤤 ... جک : هنوزم پر خوری😂 پلگ:چی شد 😳جک توییی کجا بودی این همه مدت😁 جک : خودت میدونی سفر های میان بعدی کهکشانی و از این حرفا راستی چرا تیکی اینطوریه 🤨 (تیکی رو هوا معلقه و رو هوا خوابیده 😐) پلگ : نمدونم. فکر کنم چون قدرت ها داخل معحزه گرن ولی ما بیرونیم😐جک : اخ ببخشید 😅... انگشتشو گذاشت رو سر تیکی و پلگ و رفتن داخل معحزه گر... خوب باورتون شد😁 لیدی و کت:اره😳 کت :-ببینم حالا چیکار کنیم جک : شما فعلا برید خونه هاتون ومن هویت هاتونو میدونم بگم بهتون و اینکه😁لیدی باگ اگه اتفاقات عجیبی داخل بدت حس کردی فقط به تیکی بگو به من فرکانس بفرسته 😁 لیدی:باشه😐 کت : پس فعلا بانوی من ک خدافظ جک 😁 جک : خدافظ کت نوار لیدی : خدافظ کت و جک ... و همه رفتن خونه خودشون و جک یه پورتال باز کرد رفت توش
ادرین: وقتی رسیدم خونه به حالت عادی تبدیل شدم تا به پلگ پنیر دادم ازش پرسیدم... پلگ میشه بگی جطوری معجزه گرا ساخته شدن🤔 پلگ:اممم داستانش طولانیه قضیه بر میگرده به میلیارد ها سال پیش😁 آدرین: واو😐 پلگ: وسط حرفم نپر😡 و خوب زمان بینگ بنگ و اولین انفجاری که باعث جهان شد موجوداتی به وجود اومدن به اسم کوامی ولی فقط دوتا ازشون بود کوامی خلقت و کوامی نابودی که منو تیکی هستیم نسبت به مرور زمان با وجود قدرت های دیگه کوامی های دیگه هم به وجود اومدن و ما با یک نفر آشنا شدیم یه اسم جک اون تنها کس به غیر از ما کوامی ها بود که از زمان انفجار بینگ بنگ بوده و تقریبا هم سن ماست و راستش یه زمانی که جک تصمیم گرفت وسایلی رو بسازه که مردم باهشون تبدیل به ابر قهرمانی بشن به یه مشکلی خورد... ادرین : چه مشکلی ... پلگ: اینکه خود معجزه گرها نمیتونستن قدرت رو نگه دارن درواقع جک میخواست تز قدرت خودش رو داخل معجزه گر بذاره ولی همش قدرت رو پس میداد و اون زمان ما درحال سفر دور جهان بودیم و مردم عادی نمیتونستن مارو ببین فقط جک و حیوانات میتونستن یه بار ما از سفر پیش جک برگشتیم اون به ما گفت یه خواهشی ازتون دارم اونم اینه که شما منبع قدرتی بشید و قدرت خودتونو در اختیار مردم بگذارید تا در راه درست استفاده گنن تا مردم عادی هم بتونن شما رو ببینن و ما هم قبول کردیم جون خیلی دوست داشتیم و معجزه گر هارو با قرار دادن ما دخلشون ساخت البته نکن از کمیاب ترین فلزات دنیا ساخته شدن که دیگه ازشون نیست مخصوصا معجزه گر کفشدوزک و گربه سیاه که فقط از اون فلز پیدا شد و ما هم از این انتخابمون راضی هستیم 😁 آدرین: عجب 😯( نکنه مرینت هم این سوال از تیکی میپرسه و دقیقا همینا رو تیکی هم بهش میگه
و خوب آقا این ادامه قسمت چهارم بود ببخشید و واقعا بخاطر مشکلات پارت پنجو کامل میدم بازم عذر میخوام 😓
خوب فعلا خدافظ روزتون خوش البته الان اینجا ۴ شبه😐😂 خدا نگهدارتان 😁
Miraculous love
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عجبببب😮👌
عالی بود😐🔫
عالیی👌🌹
گلم لطفا زودتر پارت 5 رو بزار 🍫🌈
ممنون و به زودی میزارم😄
عالی بود به تست های منم سر بزن
ممنون یه سری میزنم😁