6 اسلاید صحیح/غلط توسط: MAMOOR12 انتشار: 1 سال پیش 58 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
هعی😐
در حال حاضر جرا من اینجام😐چون به طور کاملا عجیبی زمانی که یه بنده خدایی که اسم اکانتس ماکان بند بود اومد پارت های قدیمی رو خوند و لایک کرد و کامنت گذاشت انگیزه گرفتم😐حالا برید بخونید 😐
مرینت : نزدیک چند ماهی بود که به طور کامل بیکار بودیم و بیشتر داشتیم با غار ور میرفتیم البته ادرین هم منو به زور میخواست ببرتم سر قرار ولی من زیاد به این کارا علاقه ندارم😑 ادرین بیشتر به این کارا علاقه داره تا من😒البته چند وقتیه که خبری از جرم جنایت نیست از این جرم نایت های خیابونی فقط توی شهر هست که اونا هم به ما ربطی نداره😒 پلیس ها بهتر از پس جنایت کارا بر میان
البته چند وقتیه که من..
(یهو یه صدای افتادن چیزی میاد)
مرینت: ادرینننن صد دفع گفتم دست به چیزایی که نمیدونی چین نزن😡ادرین: ببخشید فکر کدوم قهوه سازه😁مرینت : تو ژرناتور هسته ای رو شبیه قهوه ساز میبینی 😐 خیر سرت گربه ای باید چشمات قوی باشه😐 اه😒من چطوری تو رو تحمل میکنم😒 (آدرین میاد مریتت از پشت بغل میکنه) ادرین : چطور دلت میاد به گربه کوچولوت اینو بگی🥺مرینت : اه اه😒نکن چندشم شد حیف دوست دارما وگرنه مینداختمت بیرون😒😂 ناگهان وسط گفت گوی این دوتا نیلوفر یهو میاد،،، نیلو: شرمنده ولی مشکل داریم😐 تو بخش شرقی شهر یه انفجار رخ داده که یک انرژی عجیب آزش ساتع میشه ...مرینت: نیلو سریع تایتان رو آماده کن بایا بریم ببینم چه خبره
(شاید باورتون نشه ولی این درست یک یا دو هفته بعد از پارت قبلیه و من باز تنبلی بهم قلبه کرد😐و الانم از شدت مریضی و بیکاری اوموم دارم مینویسم 😂)مرینت : داشتیم به سمت محل انفجار که داخل کارخونه اتمی شهر پاریس بود حرکت میکردیم که نیلوفر اومد و بهمون گفت رسیدم منو ادرین هم از هواپیما پریدیم بیرون و وسط هوا تبدیل به حالت فضاییمون شدیم و آروم فرود اومدیم ..کت : کفشدوزک ما میگم هوا دو نفره نیست😁لیدی: میشه الان شوخی بزاری کنار درصد انرژی آیت اطراف خیلی بالاست(نمیدونم گفتم یا نه اما داخل اون تقویتی که انجام شد روی میراکلس هاشون یه کامپیوتر هم روی دست هاشون وقتی تبدیلن اضافه شده و یه بی سیم یرای ارتباط همیشه روی گوششون هست) این انرژی حتی برای یه نیروگاه اتمی هم بالاست اگه ما هم این لباس ها تنمون نیود به سرعت توسط این نیرو ها جزغاله میشدیم کت:البته خوبه کخ اینجا سریع تخلیه شده وگرنه تلفات زیادی به وار میورد ..لیدی: آره که یهو یک میله بزرگ پرت میشه سمت کت که کن قبل اینکه بهش بخوره با کتلکیزامش اونو از بین میبره
کخ ناگهان یک موجودی چهار دست از داخل نیروگاه میاد بیرون .... موجود: هوممم پس شما قهرمان های آین دنیایید .. بو کشیدن.. از بوتون هم معلومه خوش مزه اید .. کت : ببخشیدا آقای چهار دست ولی فکر نمیکنم گوشت گربه خوشمزه باشه.. چهار وست تو به اونش کار نداشته باش .. که ناگهان چهار دست ما حمله میکنه و با کت و لیدی درکیر میشع .. لیدی: وسط درگیری که بودیم نگاهم به از جایی که این جهار دست ازش اومده بود افتاد که دیدم اونجا پر بدن انسانه کخ همشونو نصفه خورده ..وقتی حواسم از وسط درگیری پرت شد یهو گلمو گرفت و کت هم خواست بیاد کمکم کنه کخ گلوی اونم گرفت ..اون داشت کله کت نوار میبرد سمت دهنش تا بخورش که یکهو نفهمیدم چی شد
کت : اون بریخت داشت منو میبرد سمت دهنش تا بخورتم گه یهو احساس کردم داریم از زمین بلند میشیم .. دقیق تر کا نگاه کردم دیدم چشمای مرینت کامل سفید شده و خیلی قیافه اعصبانی به خودش گرفته حتی منم داشتم ازش میترسیدم.. که مرینت با چند تا اشاره مارو از چنگ اون موجود در آورد و اونو رو هوا شناور کرد (انگار که به ذهنش اجسام رو جابه جا مبکنه) بعدش دقت کردم بنده خدا کم کم داره بدنش له میشه کخ یهو بنده خدا از شدت فشار پوکید.. اما مرینت هنوز اروم نبود و زمین در حال لرزیدن بود که بهو صدای جک اومد.. جک : به به میبنم درختک ما بلاخره قدرتش هاشو ازاد کرده :) .. البته فکر کنم کنترلش دست خودش نیست ...که مرینت یهو یه تیکه سنگ بزرگ رو بلند کرد(همچی رو دارا با ذهنش بلند میکنه) و به سمت جک میندازه و سنگه میخوره تو صورت جک و تو صورتش خورد میشه.. جک: آخ حتی برای منم یه کوچولو درد داشت.. کخ یهو جک سریع بع سمت مرینت میره و یه. ضربه بع گردنش میزنه و اوتو بی هوش میگنه ...
مرینت :
خوب این بود از این پارت و واقعا ممنون از ماکان بند عزیز گه بهم قدرت داد برای ادامه😁و اگه انرژی خا زیاد باشه ادامشو میزارم .. باور کنید یا نه آنقدر ایده برا آین داستان تو ذهنمه گه باورتون نمیشه😂 خوب فعلا خدافط😁
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالی