ببخشید دیر شد قول میدم دو تا پارت ۷ و ۸ رو با هم بزارم ممنون❤❤❤
چاقو رو گرفتم و زدم به پهلوی کلویی خوشبختانه خیلی آسیب جدی ندیده بود. از زبان آدرین: مرینت چاقو رو زد به پهلوی کلویی بعد چاقو رو انداخت زمین و هی میگفت: نننن..نههه...مننننن..اینکارووو...نکردم?? کلویی داد زد: بله تو این کارو کردی??.مرینت گریش گرفت و رفت یه گوشه کلاس نشست و داشت هزیون میگفت...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
سلام مدیر سایت من قسمت بعدی رو گذاشتم ۱ روزه در حال برسیه لطفا رسیدگی شه???
قشنگ بود اما موضوع لیدی باگ رو ببر بیرون و خیلی کوتاه می نویسی اما قشنگ می نویسی و لطفا موضوع میراکلس رو عوض کن ممنون
خیلی کم قشنگه داستانت میدونم مدرسه ها خیلی سخت شده رو خودت فشار نیار ما موفقیت تورو میخواییم
ادامه ادامه
قسمت بعدی رو بزار زود تر زود باش از فضولی مردم
عالییی بود حرف نداشت خیلی خوب