Miraculous

خوب شروع میکنیم اول باید به چند تا چیز اشاره کنم ۱ مرینت نگهبان نیست ۲ و یادم نمیاد متاسفانه بعد توی داستان اشاره می کنم

از زبان مرینت. یک ابر شرور شکست دادیم که خیلی قوی بود و بهمون فشار اومد رفتم توی اتاقم و تمامی عکس ها روی دیوار بود کندم و گذاشتم توی کشو و اتاق رو تغییر دکوراسیون دادم حسم نسبت دوستان ضعیف شده بود یا همون سرد . بریم سراغ هم کلاسی های مرینت از زبان الیا بچه ها چند روزی هست مرینت رو ندیدم نگرانشم! از زبان رز اره الیا ما هم نگرانشیم چند روزی هست نیومده مدرسه! خوب حالا چیکار کنیم از زبان الیا معمولا من ایده ای داشتم ولی الان ندارم😥😥😥 از زبان کلویی اره اون مرینت بدرد نخور فهمید که بدرد اینجا بودن در کلاس ما نیست کلوییییی! ما مشکلمون جدیه حوصله مصخره بازی های تو رو نداریم!.

شما ها مسخره اید همتون مسخره اید به جز تو ادرینننن از زبان ادرین حالا باید چیکار کنیم بنظرم باید بعد مدرسه شروع کنیم به فکر کردن ببینیم باید چیکار کنیم ما اشتباه کردیم؟ یا نه همکلاسی ها باشه

دیدیم یک نفر شرور شده و خانم بوستیه گفت بچه ها برای امنیتتون برید خونه سریع از زبان ادرین وقتش به گربه سیاه تبدیل شم پلگ پنجه ها بیرون از زبان مرینت وقتش دختر کفشدوزکی اماده بشه تیکی خال ها روشن

از زبان گربه سیاه شرور رو شکست دادیم و دختر کفشدوزکی اکوما رو گرفت تو دلم میگفتم چرا یکم دختر کفشدوزکی باهام سرد شده و ازش پرسیدم چرا اینقدر حواس پرت شدیه گفت ببخشید اما بمونه برای بعد و بعد رفت و ناراحت شدم رفتم خونه و گفتم پنجه ها داخل پلگ گفت چیشده ناراحتی بخاطر دختر کفشدوزکی ادرین گفت اره هم کم حرف میزنه و کم حواسش هست وای راستی بچه ها بچه ها ببخشید دیر شد کار داشتم گفتن اشکال نداره ادرین رفتم خونه مرینت گفتم مرینت خونه است گفتن اره ولی نمیتونی بری داخل چون!! بزنید صحفه بعد کار مهمی دارم

تمام پارت بعد رو فردا میزارم بای به اسم Miraculous part 2 برید بخونید ونظرتون راجب این داستان بگید و دیگه ببخشید جای حساس کات کردم چون داستان قسمت اولش بود زیاد اتفاقی نیفتاد ولی پارت ۲ هیجانی و عالیه حتما فردا بخونیدش تکرار میکنم پارت بعد عالی هست