
سلام دوستان خوبین امتحانات بنده تموم شد اکنون در هرروز یکداستان مینویسم پس بزنید بریم سراغ داستان let's go 😇

بچه ها من چند سال به جلو رفتم و این اتفاقاتافتاده (دوستان توجه کنید که تنها دوسال زمان مانده تا ارتش الهه مرگ بهزمین حمله کنه و ارتش زمین هم خیلی قوی ترشده و همه آموزش های کامل دیدند گفتم که بدونید ) (الان آدریانوس ۲۳ سالشه و کاملیا هم ۲۳ و مرینت و آدرین هم هر دو ۳۶ سالشونه بخاطر همون معجونه هست و آدرینا و مارسل هم ۳۶ سالشونه و همچنین دوستاشون اما پدر و مادراشون ۴۳ سالشونه و استاد فو هم در همون سن که خودتون میدونید باقی مانده )

خب علامت هاشون اول میریم سمت دنیای تاریک یعنی پیش ارتش الهه مرگ الهه مرگ : ■ لوکی : ● تانوس: ♤ دارکساید :♡ ♡: بانوی من زمان ۴۰ سال که به زمینی ها وقت داده بودیم آخراشه و ارتش ماهم بسیار قدرتمند تر شده و ما هم نزدیک زمین هستیم نظرتون چیه ؟ ■: عالیه میشه بیای جلو ♡: چشم کارم داشتین ؟ ■: آره میدونی دارک ساید من بهت علاقه دارم تو وفادار هستی میشه ۵ دقیقه دیگه بیای اتاقت من ؟ ♡: حتما شا بفرمایید من ۵ دقیقه دیگه میام (خب بچه ها بقیش رو نمیگم اماشما فکر کنید که اتفاق خاصی نیوفتاده😁)

لوکی : تانوس بنظرت تو قوی تر هستی یا دارک ساید 😈 تانوس : معلومه ارتش چیتاری من قوی تره چطور مگه ؟ لوکی : همینطوری ولی من از دوتاتون قوی ترم 😈😈😈😈😈😈 تانوس : الکی نگو من از هر دوتاتون قوی ترم الهه مرگ : چتونه صداتون میاد بحث سر چیه ؟ لوکی : الهه مرگ شما بگید کی قوی تره من یا تاوس یا دارک ساید الهه مرگ : خب چطوره یکچالش جنگی بین شما برگزار کنم ؟ دارکساید : عالی شد 😈
خب قدرت های دارک ساید : زور و بازوی خیلی زیادی داره و سلاحش هم یک گرز فلزی خیلی قوی هست و چشم هاش هم تیز بین هستند قدرت های تانوس : یک شمشیر دارهکه دو طرفههست هم جلوش شمشیر و هم پشتش قدرت های لوکی : میتونه به هرشکلی که بخواد در بیاد و کار با خنجرش خوبه و خدای دروغ هم بهش میگن
خب بریم سراغ جنگ جنگشون در یک جای از سفینه هست و همه حضور دارن و میبینن و هر کسی که برنده بشه دست راست الهه مرگ میشه و نفر دوم دست چپ الهه مرگ و نفر آخر هم به زمین تبعید میشه راستی لوکی هم یک عصا دارهکه قدرتش هم بالا علاوه بر خنجر هاش

الهه مرگ : هرکسی که برنده بشه دست راست من و نفر دوم دست چپ من و نفر آخر هم به زمین تبعید میشه علاوه بر شما نابودگر هم جانشین شما خواهد شد 😈😈😈مبارزه را شروع کنید هر سه نفر همزمان میجنگن دارکساید اول میره سراغ لوکی تا اونو شکست بده بعدش میره سراغ تانوس ولی لوکی از عصا اش استفاده میکنه و اول دارکساید رو میزنه و دارک ساید سمت تانوس پرت میشه و تانوس جا خالی میده و دارکساید به لبه رینگ برخورد میکنه اما چیزیش نمیشه ودارک ساید از قدرت دویدن سرعش استفاده میکنه و محکم یکمشت به صورت تانوس میزنه و تانوس بدجور روی زمین می افته اما لوکی باقی مونده و اون رو هم میزنه و داد میزنه لوکی و تانوس هر دو روی زمین بودن و خون بتفش از تانوس می اومد بیرونو لوکی هم خون آبی نژاد هاشون فرق داره و دارکساید اول میشه حالا نوبت اینه که کی دوم و کی سوممیشه
حالا تانوس عصبانی میشه و لوکی رو هی به زمین میزنه و تا میتونه خوب لوکی رو میزنه و داد میزنه اما لوکی از حقه اش استفاده میکنهو خنجر رو روی گلوی تانوس میزاره که الهه مرگ میگه خوشم اومد آفرین اما یکدفعه ای تانوس خنجر رو ور میداره و لوکی رو پرت میکنه و لوکی بیهوش میشه الهه مرگ : تانوس تو دست چپ من هستی بهت تبریک میگم😈 لوکی رو به زمین تبعید کنید وقتی به زمین حمله کردیمکار اون رو هم تموم میکنیم
لوکی : من کجا ام ؟ تونی استارک : نگاه کنید خودش رو به اون راه میزنه یعنی ما رو نمیشناسی ؟ دوستان الان متوجه میشید با فلش بک من (فلش بک : تونی و کاپیتان آمریکا داشتند در یکجا مبارزه میکردند کهلوکیاز آسمون افتاد روی زمین و اونها گرفتنش و بردنشبه برج استارک و به مرینت و آدرین زنگ زدن که برن نیویورک و وقتی که میان نیویورک آدریانوی هم میبینه و از لباس های لوکی میفهمه که اون فضایی و اون میخواد از لوکی باز جویی کنه )
آدریانوس : آقای استارکمیشه من از لوکی باز جویی کنم ؟ . استارک :تو اسمشو از کجامیدونی ؟ آدریانوس : من قدرت ذهن خونی دارم بزارید کارمو کنم تونی : باشه آدریانوس : لوکی من میدونم تو چرا اینجایی به ما کمک کن بهت قول میدم که یلایی سرت نیاد لوکی : فکر کنم تو آدریانوس باشی پادشاه قدرت درسته ؟ آدریانوس: ممنوناز تعریفت اما ما به تو نیاز داریم
لوکی : خب باشه به شما میپیوندم ولی به یک شرط آدریانوس : چه شرطی ؟ لوکی : فرماندهی گردان جلو رو به من بدید من هم کمکتون میکنم و نقشه اون ها رو بهتون میگم آدریانوس : خب باشه حالا نقشه رو بگو لوکی : اونها گردان راست دست دارک ساید هست و چپ دست تانوس و جلو هم دست الهه مرگ اونها منو به اینجا تبعید کردن منم میخوام ازشون انتقام بگیرم مذاکرهخوبیه آدریانوس : ممنون از خودت پذیرایی کن راحت باش منم برمبیرون خبر بدم که با ما هستی مرینت: چی شده پسرم؟ آدریانوس : اون ها اون رو به اینجا تبعید کردند اون با ماهست و میخواد از اونها انتقامبگیره هیچنقشه ی شری هم نداره عجیبه آدرین : خوبه پس آدریانوس : اما گفت به شرطی که فرماندهی گردان جلو رو به اون بدیم آدرین : باشه قبوله نشه اون ها رو بهت گفت ؟ آدریانوس: بله پدر مرینت : عالیه خب دوستان این قسمت هم تمومشد اما بزنید صفحه بعد 👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام
یادته زیر یکی از تستام ازم خواسته بودی خودم رو معرفی کنم من یه تست واسه معرفی ساختم تو صف برسیه و تو اون بیشتر راجب خودم توضیح دادم ولی خب یگانه هستم و ۱۳ سالمه و لقبم جنی هست و بیشتر جنی صدام میکنن
میدونم یگانه جان قبلا گفتی
منم علی هستم ۱۵ سالمه شهریور ماه میشه ۱۶ سالم و از خوزستان هستم اما اصالتا لرستان فقط خونمون خوزستان
من کرمان
خوشبختم 🤍
همچنین 😅
سلام عالی بود داستان منم راجب میراکلس منتشر شد برو ببین 😊💥
ممنون یگانه جان حتما میخونم
مرسی
خواهش میکنم
عالی بود
ممنون لطفداری