10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡paati♡ انتشار: 3 سال پیش 52 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
خوب بچه ها اینم پارت۷😁😎بچه ها این فصل تمام میشه و بعدش فصل۲ رو میزارم این رمان تا ۳فصله یا شاید هم ۴فصل خوب بریم برا ادامه داستان😉😊
یادم رفت بگم امیدوارم دوست داشته باشید😁😅💜
خوب برای شروع داستان که خیلی خنده دار بود و هم حساس آخه میدونید چیه من عاشق کرم ریختنم که جاهای حساس کات کنم دوست ندارم آرمی های عزیز رو اذیت کنم ولی خو من کرم دارم دسته خودم نیست🤪😁😅و اینکه وسط رمان کمی حرف هم میزنم اینم گفتم که بدونید🤪😎
خوب دیگه نمیخوام زیاد ور بزنم بریم سراغ داستان....
جیمین:آخخخخخ آخخخخح گوشمو ول کن نایون:آجیی جون ولم کن اشتباه کردم ببخشید. موبایلی که از من فیلم گرفت دست نایون بود تا خواستم ازش بگیرم سریع دادش دست جیمین، جیمین هم از ترس گوشیو پرت کرد اون ور بلند داد زد:جین بگیرشش جین هم دویید که بگیرتش منم سریع نایون و جیمین رو ول کردم دویدم سمت گوشی تقریبا نزدیک من بود ولی گوشی از جین کمی دور بود من سرعتمو بیشتر کردم رسیدم بهش از زمین برش داشتم جین افتاد دنبالم🤣 جین:وایساا ا/ت کاریت ندارم ا/ت:مگه قراره کاریم داشته باشی من نمیخوام گوشی دستت بیفته سرعتمو بیشتر کردم جین:آخخخ چقدر سریع میدویی بابا وایسا باشه باشه😩😩😓😓پشت سرم رو نگاه کردم دیدم وایساده داره نفس نفس میزنه ا/ت:عههه ورلد واید هندسام چیشد🤪🤣😁جین:الان میام سراغت، خیلی خیلی تند دوید یعنی در حدی که بهم رسید منم سریع دویدم نمیدونستم ازش دور بشم مجبور شدم گوشیو پرت کنم داخل یک چاله ای، ولی کسی متوجهش نشد سریع پرتش کردم برای همین کسی ندیدش کجا پرت کردم گوشی رو😁
بعد من یک جوری نقش بازی کردم که انگار از دستم پرت شد بعدش وایسادم، تا وایسادم جین بهم خورد افتادم زمین کتفم خیلی درد گرفتم ولی چیزی نگفتم ا/ت:جین لهم کردی جین:خوو چرا وایسادی یکدفعه ا/ت:نمیدونم🤣🤪تهیونگ سریع اومد بالا سرم گفت: خوبی کتفت درد نمیکنه کوکی هم اومد بالا سرم نامجون هم اومد. گفت:وایسا ببینم کتفتو😨من سر زمین پهن بودم نامجون که اینو گفت چهار زانو روی زمین نشستم نامجون تا خواست کتفمو ببینه چهره اش یک جوری شد ا/ت:نامجون چی شدهه نامجون:کتفت خون ریزی کرده باید سریع پرستارو صدا بزنیم تهوینگ:من زود میرم صداشون میزنم نامجون: فکر کنم بخیت پاره شده باشه ا/ت:فکر کنم چیزه خاصی نباشه نایون:عهه یعنی چی چیزه خاصی نباشه کلی خون ازت رفت شوگا: حالت خوبه درد میکنه ا/ت:خوبم نه چیزی حس نمیکنم جین:مطمئن باشیم که حالت خوبه؟ ا/ت:ارهه کوکی:پس چرا نیومدن جیمین:نمیدونم وایسا برم ببینم، تا خواست جیمین بره پرستارا اومدن کلی پرستار ریخت سرم تختی همراهشون بود خواستن بلندم کنن که بهشون گفتم......
ا/ت:خودم میتونم بلندشم چیزم نیست فقط بخیم انگار پاره شده، پرستارا موندن نگام کردن منم آروم بلد شدم پرستار:لطفا بخوابید سر برانکارد، روی تخت خوابیدم تو ذهنم ا/ت: زنه گفته بود بنکادر بنکرد🤔 نمیدونم چی گفت دقیق ولی عجب اسمی داره ببین برای این تخت ها چه اسمی گذاشتن حالا برای اسم های ما غضنفر . عباس . طوبا . صغرا . نقی . تقی . صدیقه. بتول والا بخدا راست میگم🤣🤣، همینجور داشتم با خودم حرف میزدن که نایون یک دفعه گفت:داری به چی فکر میکنی ا/ت:میگم بهت😄نایون:چرا میخندی ا/ت:هیچی بابا ولش کن نایون:خو بگو دیگه ا/ت:عه خو گفتم بهت میگم دیگه نایون:خوو بیا منو بخورر ا/ت:نه نمیتونم بخورمت چون انقدر بزرگی مگر اینکه تیکه تیکت کنم بخورمت نایون:گمشو اصلا نخورم ا/ت:اره اصلا نمیخورمت چون انقدر تلخی نایون:دلت هم بخواد خیلی هم شرینم ا/ت:باشه بابا تو شیرین خوبه🤣نایون:صددرصد که من شیرینم ولی تو رو نمیدونم🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪🤪ا/ت:برو بابا حسودی که من انقدر شیرینم😜😁 نایون:بچه جون حرف نزن الان تمام خونت میره🤦🏻♀️ ا/ت:اولا من بچه نیستم تو بچه ای دومن اگر هم خونم بره سریع دوباره بهم خون میدن اوکی😁 پرستار:لطفا روی این تخت بشینید ا/ت:اوکی👍🏻 روی اون تخت آروم نشستم بچه ها هم خواستن بیان داخل ولی نزاشتن بیان داخل و پرده رو کشیدن. گفت لطفا لباستون رو دربیارید که دوباره بخیه بزنیم آجی خواست بیاد داخل اونم نزاشتن من بهشون گفتم عه اشکالی نداره بزاید بیاد داخل پرستار هم گذاشت نایون بیاد و پرستار آمپول زد به کتفم که بی حس بشه بعدش آروم آروم بخیش کرد یک باندی دور همه کتفم و کمرم رو بست دکتر اومد داخل و گفت انگار فضولی کردی که اینجوری شدی😄😄
بچه هاا یک خبرر دارم براتون شایددد من دیگه نتونم داخل تستچی فعالیت کنم چون میخوام یک روح احضار کنم اگر مردم دیگه فعالیتی نداشتم به بزرگیه خودتون ببخشید ولی اگر زنده موندم دیگه زنده موندم و فعالیت میکنم🤣🤪 ولی خیلی ذوق دارم برای این کار😁😁😁🤪🤪🤪🤪😜😜😜البته الان ها نه بعدا روح احضار میکنم😅😁💜
ا/ت:نه آقای دکتر فضولی نکردم بچه خوبی بودم فقط یک اتفاق افتاد همین دکتر:ولی پسرا که اینجورین معلوم نیست چه اتفاقی افتاده.
ا/ت:عهه😅چشونه بچه ها نایون:کوکی و جین دارن گریه میکنن ا/ت:هااا وایسا برم ببینم دکتر:نهه اصلا نمیشه بلند بشید لطفا دراز بکشید ا/ت:پس اگر نمیشه من برم اونا بیان😁🥺 دکتر:من بهشون میگم که بیان🙂 نایون:خیلی ممنونم☺، دکتر رفت بیرون و چند دقیقه بعد اومدن داخل ا/ت:جین کوکی چرا گریه کردید عهه من چیزیم نیست و نبود اوکی😄👍🏻 جین:چه خبرا زود به دستت میرسه😤 ا/ت:پس چی فکر کردی😎 تهوینگ:ا/ت خوبی ببخشید من گفتم که بریم بازی کنیم پس تقصیر منه😪 ا/ت:هی هی وایسا ببینم کی گفته تقصیر توهه تا پوستشو بکنم😡 تهیونگ:نا....م...جو...ن ا/ت:نامجونننننن😞 نامجون:چییی نه من نگفتم یعنی گفتم ولی نگفتم تقصیر توهه😥
ا/ت:میدونی چیه اصلا تقصیر کسی نیست و ما هم خبر نداشتیم که این اتفاق میفته پس ولش کنید اوکی همه با هم گفتن:باشه🙁 ا/ت:عافرین حالا درست شد عهه بچه ها میشه از دکتر بپرسید من کی مرخص میشم چون واقعا خسته شدم بعد باید سریع به مامانم بگم که اینجوری شده البته اینو وقتی باید بگم که مرخص شدم جین:ا/ت من میرم سریع میپرسم و بهت میگم😇 ا/ت:اگر میشه بهش بگو هر چه سریع تر مرخصم کنه چون دیگه واقعا خسته شدم😫 جین:باشه بهش میگم😌 ا/ت:مرسیی شوگا:خوبی ا/ت😴 ا/ت:اره بابا خوبم☺ نامجون:مطمئن باشیم که حالت خوبه ا/ت:اره مطمئن باش که حالم خیلی خوبه😁 جیمین:باشه اگر چیزی خواستی بهمون بگو حتما😊 جی هوب:جیمین راست میگه رومون حساب کن😅 ا/ت:مرسی که دارمتون و اینکه پیشمین🤩 یک دفعهه......
بخاطر این پسرهای خوشگلمون لایک کنید و حتما نظر بدید پس یادتون نره لایک کنی😁💜 اعضا:عههه لایک کن دیگه منتظر چی هستی بابا با این دست مبارکت در قلب سفید بزن که قرمز بشه والا کار زیادی نیست و بیا پایین نظرتون رو هم حتما بگید عههه یادت نرهه هااا نظر بدی و هم لایک کنی باشه آجی کیوتمم😁😁🥺🥺💜💜
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالی بود 🖤🖤🖤
مرسییی آجیی جوننممم😁💜
آجی جون اصلا شاید انجام ندادم معلوم نیست😅💜
عههههه چه خوب😍😍
آجی جون چیزی نمیشه فقط میخوام خودمو به چالش بکمشم ببینن واقعه ی چی میشه😁😅
من دیگه راهنماییمو کردم بهت دوتا راه نشون میدم یکی خوب (اینو انجام نده چون عاقبت خوبی نداره )دوم همین که میخوای بری(قطعاااااااا پشیمون میشی چون تو زندگیت کلی بدی میبینی)من فقط به عنوان یه انسان اینو بهت گفتم که یه کمک بهت کنم الان دیگه خودت باید انتخاب کنی
شیطان یا خدا؟(این شیطانه که داره وسوسه میکنه).(خیلیا رفتن و پشیمون شدن)
اینو بدون که من دخالت نکردم فقط یه راهنمایی کردم
تماممممم
مثل همیشه بی نظیر👌😍💜راستی مگه پارت آخر نبود🤔پس چرا آخرش اینطور تموم شد🤔؟
واقعا میخوای روح احضار کنی؟🤯😦☹
فدات آجی جون😍💜
نه آجی جون ادامه داره داخل برسین😅🌠
اره میخوام روح احضار کنم ولی چیزی نمیشه نگران نباشید🤣😁ولی فعلا نمیخوام روح احضار کنم چون میخوام یک وقت خوبی باشه که این کارو انجام بدم😁🤪
آجی جون خیلی کار بدیه داخل زندگیت کلی مشکل به وجود میاد بعدم روح احضار نمیشه به نظرت خدا میزاره روح بیاد اینجا چون یکی از بنده هاش میخواد یه روح احضار بشه؟