🐉Gravity falls 👾

دیپر:من میدونستم که بیل برادر داره ولی خب من میتونم فقط به یکی اعتماد کنم به ویل چون که عمو فرد توی ژورنال چهار نوشته بود اشکال ندارد که به ویل اعتماد کنم فکر کنم ویل بتونه کمکم کنه تا بتونم خودم یه دفترچه خاطرات بنویسم و بهم تو بعضی از کار ها کمک کنه شاید بتونیم یه تیم بشیم🙂

دفترچه خاطرات رو باز کردم و تونستم که ویل رو احضار کنم

ویل:سلام من ویل هستم 😭خیلی ممنون که منو احضار کردی 😭 میتونی منو آزاد کنی😭بیل خیلی وقته که منو اسیر کرده😭من مضلوم تمرین و مهربون ترین برادرش بودم 😭من متاسفانه خیلی ساده لو هستم و احساساتی 😭چی کار میتونم برات بکنم دیپر 😭

دیپر:باشه آبغوره نگیر رفیق میتونی بگی چند تا موجود تو دنیای خودت دیدی و منو ببری اونجا؟میخوام یه دفترچه خاطرات بنویسم رفیق می خوای یه تیم بشیم پسر🙂 ویل:البته 😭

میبل: سلام دیپر چند وقتی نبودی کجا بودی 🥺اون موجود مثلثی خیلی آشناست😃بزار ببینم اون بیله از برادر نازنینم دور شو ای موجود پلید دیپر تیرکمون من کجاست 😤😡😠🤬 دیپر:میبل آروم باش این ویله برادر احساساتی بیل خیلی مهربونه ما چند روزه داریم تحقیق میکنیم دارم دفترچه خاطرات مینویسم 🙂

ااااا پس چلا به من نگفتی🥺مثله اینکه من کلی باهات ماجلا جویی داشتم بات قهلم 😡 دیپر:باشه الان بیا ماجراجویی🙄 فقط قهر نکن،😤

میبل:این شد یه چیزی😃 ویل:بریم دنیای من تا موجودات اونجا و نشونتون بدم😭😭 میبل:انقد گریه نکن الان حالم بهم میخوره🙄 ویل:ببخشید من اینطوریه نمیتونم گریه نکنم باید عادت کنی😭

خب دوستان تمام شد صفحه بعد چالش داریم 💜😍

چالش: اگر می‌تونستی تو یه دنیای کارتونی باشی دوست داشتی جای کدوم شخصیت کارتونی باشی⁦(✯ᴗ✯)⁩