
سلام :) بریم برای پارت بعدی
با کمال ناباوری به متن ها و عکس ها نگاه میکردم. به اعضا گفتم:اینا چی ان دیگه؟از کجا اومدن؟ هی جئونگ:نمی دونیم از کجا اومدن ولی تو کل اینستاگرام و توییتر و ... پخش شده. ا/ت: اینا همش دروغه، چشمام تار شده بود و بعد اشکام از روی گونه هام سر خوردن و اومدن پایین.دوباره با دقت به عکس و متن ها نگاه کردم، یعنی کی اونا رو از من گرفته؟تیتر مقاله رو خوندم{جئون جانگ کوک عضو BTS با ا/ت عضوGG قرار میزارن} در اینجا چند عکس داریم که ثابت کننده این موضوع است. "ا/ت" یکی از عکس ها برای زمانی بود که من تو کمپانی jyp به کوک شیر موز دادم ، یکی دیگه هم دو نفر بودن لباس هاشون تماماً مشکی بود به عکس ها که بیشتر دقت کردم دیدم اینجا در خروج باشگاهه و این عکس مربوط به شبی عه که من با یکی برخورد کردم و افتادم زمین ولی اون فرد....
یعنی اون جانگ کوک بود عکس وقتی گرفته شده بود که من دست دست کوکی رو گرفتم تا از زمین بلند شم. ولی از کجا معلوم که اون کوکیه، اون هم ماسک داشت و هم کلاه . زدم عکس بعد،جانگ کوک بود که ماسک نداشت و از ماشین پیاده میشد و همون لباس ها تنش بود .ماشین هم دم در باشگاه بود،به ماشین نگاه کردم همون ماشینه بود که چند بار دیده بودمش .وای خدایا گیج شدم، یعنی چی؟حالا باید چکار کنم؟خیلی کلافه بودم.
سرم رو گرفتم بین دوتا دستام و بیشتر از قبل گریه کردم.مین هی بغلم کرد و گفت:گریه نکن درست میشه . ا/ت:کمپانی می دونه؟این سوک:نمی دونیم. کاملیا:من زنگ زدم به چویونگ شی اون می دونست."ا/ت"یهو یاد جانگ کوک افتادم .یعنی الان چکار میکنه؟اصلا فهمیده؟تو همین فکرا بودم که صدای زنگ در اومد کاملیا در رو باز کرد چویونگ شی بود اومد تو و سریع وارد اتاق شد.چویونگ:سلام چه خبره اینجا؟ا/ت چرا گریه میکنه؟مین هی:به خاطر این شایعات گریه اش گرفته . کاملیا:حالا از کجا معلوم شایعه است مگه نه ا/ت این سوک:کاملیا اِ کاملیا مگه نمی بینی حالش بَده😠کاملیا:فقط می خواستم حالش عوض شه😔
چویونگ: خب حالا اشکات رو پاک کن و بعد برام تعریف کن که چی شده ا/ت:همه چی رو براش تعریف کردم ، داستان عکس هارو هم براش گفتم کاملیا:میگم ا/ت تو با کسی دشمنی نداری؟ا/ت:نه والا من سعی کردم با همه خوب باشم ولی بازم نمی دونم .چویونگ:فعلا نمی تونم چیزی بگم ولی فردا باید با مدیر کمپانی بیگ هیت و جی وای صحبت کنی. ا/ت:باشه مین هی:میگم ا/ت تو، تو دوران مدرسه با کسی دشمنی نداشتی یا مثلا به کسی زور نگفتی که الان بخواد تلافی کنه،البته می دونم اهل اینکارا نیستی . ا/ت:نه مثل بقیه می رفتم مدرسه و می اومدم. تلفنم زنگ خورد.از رو میز برداشتم از ایران بود تماس رو وصل کردم.
ا/ت:الو -الو سلام ا/ت منم . ا/ت:سلام اونی (دختر خاله ا/ت)تویی -آره خودمم ا/ت این خبرها که پخش شده چیه ؟ تو خبر داری ؟ واقعیه؟ ذهن ا/ت:وای خبر ها به ایران هم رسیده قطعا دیگه کل جهان میدونه . ا/ت: تو از کجا فهمیدی ؟دختر خاله ا/ت: کل اینستا پرشده از عکسهای تو و کوکی ا/ت: وای خدای من ببین اونی همه اینا دروغه دختر خاله ا/ت: یعنی عکس ها فتوشاپه؟ ا/ت: نه عکس ها واقعیه ولی مربوط به قرار گذاشتن نیست بیشتر عکس ها مربوط به آلبوم جدیده ولی خوب گوش کن ببین چی میگم فعلاً هیچ چیزی از این موضوع به مامان و بابام نگو و هیچ عکس العملی تو پیجت نشون نده فقط همون تیتر رو پخش کن تا بعدا بهت بگم چی کار کنی به هیچ کس هم نگو که اینا دروغه چون من هنوز با کمپانی مشورت نکردم.
دختر خاله ا/ت :باشه باشه حتما. ا/ت: کاری نداری من باید برم. دختر خاله ا/ت: نه خداحافظ گوشی رو قطع کردم و رفتم رو مبل نشستم این سوک:کی بود؟ ا/ت: دختر خالم بود می گفت خبر ها به ایران هم رسیده. کاملیا: الان دیگه تو کل جهان پیچیده.
"خوابگاه BTS" جانگ کوک: از خواب بیدار شدم و رفتم سراغ شیر موز هام یکی رو برداشتم و داشتم می خوردم که گوشیم زنگ خورد از کمپانی بود برداشتم کوک:الو سلام -سلام آقای جانگ کوک، هر چه سریع تر خودتون رو به کمپانی برسونید کوک:اتفاقی افتاده؟ -بله متاسفانه مشکلی پیش اومده سریع بیاید فقط به بقیه هم اطلاع بدید که بیان. کوک:باشه الان میایم. رفتم بقیه اعضا رو بیدار کردم و رفتیم کمپانی
آقای کانگ:سلام. برید اتاق مدیر منم الان میام. رفتیم دفتر مدیر . در زدم و وارد شدیم بعد از سلام و احوالپرسی گفتم چیزی شده؟ آخه آقای کانگ گفتن مشکلی پیش اومده .مدیر: بله این مطلب رو بخونید و بعد لپ تاپ رو به سمت ما چرخوند. تیتر رو خوندم خندم گرفت این دیگه چیه بعد هم رفتم سراغ عکسها اینارو کی گرفته بود
یه نگاه به بقیه انداختم نامجو شوکه شده بود تهیونگ داشت از خنده منفجر می شد شوگا هم خیلی ریلکس داشت به عکس ها نگاه می کرد بقیه هم چهره معمولی داشتند زدم عکس بعدی این من بودم ولی اون دختره کیه ؟اصلاً اینجا کجاست؟ یکم فکر کردم یادم اومد اینجا محوطه باشگاه عه یعنی اون شب اون دختر ا/ت بوده؟ جین پرسید:اینجا کجاست؟کوک:اینجا باشگاهه جی هوپ:یعنی دختری که دستش رو گرفتی ا/ته؟کوک: نمیدونم اون شب رو یادمه ولی اون دختر ماسک زده بود چهرهاش معلوم نبود بعد از تمام شدن عکس ها یکم استرس گرفتم ولی سعی کردم با خونسردی بگم
الان باید چیکار کنم اینا همش دروغه اگه من قرار میزاشتم اولین نفر شما میفهمیدید مدیر: بله همین طوره و ما باید با کمپانی جی وای پی مشورت کنیم فردا با کمپانی ملاقات داریم و اینو بگم که خبر تو کل جهان پخش شده آقای کانگ وارد شد کانگ:سلام مجدد یه خبر جدید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
داستانت خیلییییی قشنگ بود
لطفا پارت بعدی رو زودتر بزار
ممنون❤پارت بعد به زودی منتشر میشه😉