لیدی باگ فصل ۴ قسمت ۳

از دید مرینت دیدم سوزان تو فکر گفتم تو حالت خوبه گفت آره خوبم من میرم می خوابم گفتم باشه آدرین گفت چش بود گفتم نمی دونم آدرین فردا باید وقت داشته باشیم گفت چی گفتم باید بریم خونه لوکا گفت آها باشه حواس ندارم که

در اتاق سوزان خواب به چشام نمی آمد گفتم بزار دفتر چه خاطرات را بخونم ( خوب الان سوزان دفتر چه را بر میدارم و از زمانی که خونده میشه بر میگردیم زمان ۲۰۱۰ به ۱۰سال قبل بر میگردیم )

۱۰ سال پیش از زبان آدرین خوابم برام عجیب بود به مرینت خیلی نگاه میکردم خلاصه گفتم خواب دیگه ولی گفتم مرینت مدل موهایش این مال کفش دوزک چشماش از دید مرینت گربه سیاه خیلی شبیه آدرین

امروز باز یک شرور را شکست دادم گفتم خوب این هم از این از دید گربه گفتم سیر کن تو تو مرینتی راست بگو چون خیلی شبیه همین گفت چی داری میگی من دیگه گفتم پلگ پنجه ها خاموش پلگ آمد بیرون کفشدوزک کوپ کرده بود

از دید مرینت

نه امکان ندارد ادرین من هم گفتم خال ها خاموش آدرین اصلا این من کوپ نکرده بود گفت باورم نمیشه من رو محکم بغل کرد. گفت دختر کفشدوزک ی گربه سیاه رو به عنوان یک همکار می‌دونه ولی الان من می‌خوام بگم دوست دارم هنگ کردم گفتم من نمی دونم گفت پس جواب من رو کی میدی گفتم خوب فردا همینجا ورفتم

زمان حال سال ۲۰۲۰

سوزان خوابیدی عزیزم گفتم بله مامان

میشه تست عشق دو نوجوان را بخوانید ممنون

باز میگم سن خود را بگوید