سلام اومدم برای پارت اخر
از زبان مرینت 👈 رفتم تو بردار بانکس وقتی رفتم (بانکس 🐰) 🐰 مرینت اینده ما در خطره 🍓 چی شده 🐰 معجزه گر ها دزدیده شدن 🍓 وای نه چرا 🐰 دلایل بدی داره که نباید بهت بگم میدونی ادرین چطوری هویت تو رو فهمید 🍓 اره تو زمان بیمارستان تیکی رو دید 🐰 خوب باید بریم و گشواره هاتو از گوشت در بیاریم که تیکی رو نبینه 🍓 چی یعنی گذشته رو تغییر بدیم 🐰 اره باید این کار بکنیم انگاری یکی از راز بزرگ معجزه گرا پی برده اونم از راه شما
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
عالی بود عاشق داستان با پایان تلخم استعداد زیادی داری ادامه بده
😊😊😞
یعنی مرینت مرد؟ 😢😢😢
تو دیگ چه نویسنده ای هستی؟ 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
الان مرینت مرد؟
میشه یکم بیشتر درمورد آخرش توضیح بدی
مرینت ایندش تغییر کرد یعنی الا چنین مرینت وجود نداشته مرینت از زمان حذف شده
عالی بودممنون استعداد زیادی داری ادامه بده
خیییلییی عععاااللیی بود
آره و آره و داستانو تموم نکن لطفا
بعدی کی میرسه
اگه تونسی ب تستای منم سر بزن
ببخشید ایده دیگه برای ادامش به ذهنم نمیرسه ولی داستان جدیدمو دنبال کن
ترو خدا ادامه بده 😢😭😭
خیلی خوب تموم شد🥰
یه داستان دیگه هم بنویس لطفا🙏🏻
وخوشحال میشم به داستان های منم سر بزنی🥺
قشنگ تمومش نکردی😔😔😔😔
عالی بود یه داستان دبگه بنویس
ممنون
چی یعنی الان مرینت مرد من چرا هیچ چی نفهمیدممممممم
نه نمرد بخاطر اینکه اونا هویت همدیگر نفهمیدن عاشق همدیگر نیستن پس ایندشون اون جوری نیست و باید نابود بشن تا اینده شکل بگیره میدونم نفهمیدی ولی توضیحاتمو دادم