تک پارتی☕🖤
مثل همیشه کنج تک سلولیم نشسته بودمو زانو هامو بغل کرده بودم.....از اینکه همه منو دیوانه خطاب میکردن ناراحت بودم.....از اینکه هیچکس منو نمیبینه....
نادیدم گرفتن....از اینکه هیچکس حرف منو باور نمیکرد و میگفتن که دارم هزیون میگم....وقتی دوستام رو میخواستم به مادر و پدرم معرفی کنم....ازم فرار میکردن....همش منو از خودشون دور میکردن....💔 🖤
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
چقدر داستانت شبیه زندگی من بود
ای کاش منم اون خواب ابدی رو به دست میآوردم
خیلی قشنگ بود ...
هعی.....فرزندم زر نزن😐🔪
با تشکر😐✨
اممم چشم 😐💦💔
افرین😐☕🔪
عااااحححح زیبا بود...🤓❤️🖤
😃☕
آیدا مرسی که درکم کردی
اونا حرفامو باور نکردن
ولی من بهشون حق میدم
که منو نبخشن
چون من واقعا حرفای خوبی بهشون نزدم
ولی اون من نبودم
من اصا اینجور آدمی نیستم
اعصابم خورد بود
نتونستم خودمو کنترل کنم
ولی مرسی تو تا آخرش پشتم بودی
هیچ وقت فراموشت نمیکنم
الان کم مونده گریه کنم
چون من تک تک اونا رو حتی بیشتر از همه جهان دوست داشتم
ای کاش یه اتفاقی بیوفته همچی مثل قبل شه
ولی نمیشه
نمیشه که حافظه مردم رو پاک کرد
هرچی باشه من دیگه تو قلب اونا جا ندارم
ولی اونا تو قلب من میمونن
اگه پشتت نبودم باید تعجب میکردی
میدونم تحت فشار بودی حرفات دست خودت نبود برای منم پیش اومده پس درکت میکنم
اینم بدون اگه توی قلب اونا جا نداشته باشی توی قلب من داری🤍
آیدا واقعا دوست دارم 🙃
بوس به لپت😗🤍✨
عالی بود🌙⚡