لطفا نظرات فراموش نشه???
اوف چه روز سختی بود بالاخره مدرسه تموم شد ولی کلی تکلیف برای انجام دادن دارم . تیکی: مرینت یادت نره امروز با آدرین قرار داری من: نه بابا چیزایی که درمورد آدرینه من یادم نمیره??? من رفتم خونه رفتم حموم بعدش موهامو خشک کردم بعد شونه کردم خلاصه ساعت ۵ شد . قرار بود ساعت ۵ برم کنار اون رودخونه( که تو قسمت آخر آدرین و کاگامی و خیلی از بچه های دیگه اونجا بستنی خوردن)
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
محشر بود
یک سوال .خروس برای پرینت روز سختیه؟چرا همش باید بخوابه
عالیه تو بهترینی گلم من داستان هات رو می خونم تو هم لطفا داستان هام رو دنبال کن استار❤❤مارکو و مرینت❤❤آدرینت رو خیلی ممنون میشم سریعتر بعدی رو بگذار
عالی لطفا بعدی رو هر چه زود تر بزار