
در قسمت قبل آدرین و کاگامی بریدند؛چیزی نبریدند. منظورم اینه که کات کردند. یه آکوماتیز جدید اومد که این پارت مشخص میشه کیه.
از دید کت نوار👀/به لیدی باگ گفتم:«من اون آکوماتیز رو میشناسم.اون دکتر مگان کیت هست👩🔬.»گفت:«مگان کیت دیگه کیه؟🤨» گفتم:«دکتر دی ان ای هست🧬.یه روز با پدرم رفته بودم پیشش.»لیدی باگ:«پس آکوما باید تو یه چیزی مثل اون میکروسکوپی باشه که به کمرش وصله🔬.خیلی خب،لاکی چارم.»/یه تبر چوب بری افتاد تو دستای لیدی باگ⛏️. (ایموجی تبر پیدا نکردم.)گفت:« یه تبر⛏️؟آخه با این چی کار می تونم بکنم؟»یه نگاهی به دوروبرش کرد👁️؛ ولی چیزی به ذهنش نرسید. گفت:«کت نوار!این فعلاً به کار ما نمیاد 😑.مثل همیشه عمل می کنیم.»
تو حواسش رو پرت کن🤪.منم یواشکی میکروسکوپش رو می گیرم و آکوما رو در میارم🔬.کت نوار:« باشه.بریم مگان کیت رو نجات بدیم.»(انتظار ندارین که بگه بانوی من یا باگبو🤨)یهو آکوماتیز از پشت سرشون در اومد و گفت:«من دیگه مگان کیت نیستم.من دی ان ای خور یک هستم😈.»(فال گوش وایساده بود😁؟) از زبان لیدی باگ 👅/اینقدر گرم صحبت شده بودیم که نفهمیدیم کی از پشت سرمون در اومد.داد زدم:«بدو کت نوار🏃🏻♀️🏃🏻♂️» و فرار کردیم.دی ان ای خور یک قدرت جادویی رو که از شدو ماث گرفته بود پرتاب کرد سمت مون و صاف خورد به سر من🙎🏻♀️.افتادم روی زمین🌍(پس می خواستی بیوفتی روی ماه🌙؟)کت نوار کنارم وایستاد و گفت:«بانوی من😟! چیزیت شده😨؟یه چیزی بگو😢»
سرم رو یکم از روی زمین بلند کردم و گفتم:«نه،چیزیم نشده😔.فقط سرم یکم درد🤔...فهمیدم😀.کت نوار!من ادای درد گرفتن بدنم رو در میارم و تو یه جا قایم شو🏃🏻♂️.وقتی گفتم حالا میپری بیرون و با کتاکلیزم میکروسکوپ رو میشکنی 🔬.(تقریباً دو دقیقه بعد،نزدیک غروب🌅) دی ان ای خور یک اومد بالای سرم رو گفت:«به به😈.میبینم که دست از پا دراز تر افتادی روی زمین و اون گربه ی ترسو هم از ترس فرار کرده.حالا گوشواره های خوشگلت رو بده ببینم✋🏻.»دستاش رو به گوشواره هام نزدیک کرد.منم دستاش رو محکم گرفتم و فریاد زدم:«حالا.»کت نوار پرید سمت دی ان ای خور یک و با کتاکلیزم آکوما رو آزاد کرد؛و من شرارت رو خنثی کردم.
گفتم:«خوب اینم تموم شد.من دیگه باید برم🚶🏻♀️.»کت نوار گفت:«مطمئنی که چیزی رو یادت نرفته😜؟»من:«راست میگی.با میراکلس لیدی باگ همه چیز رو به حالت اول برنگردوندم.»گفت:«ولی اینجا که چیزی خراب نشده بانوی من!» گفتم:«آهان الان یادم اومد😀. دیگه حق نداری به من بگی بانوی من 😠😠😠😠.»یویو ی خودم رو پرتاب کردم و از پیشش رفتم.از دور شنیدم که کت نوار بلند می گفت👂🏻:« باشه.تو هم منو ترک کن.مثل بقیه.من که نمی میرم اگه بخوای تو از اینجا بری،چون می دونستم که تو از اول راه مسافری.»(یاد سیاوش قمیشی به خیر📢)خواستم برگردم و یه جواب کوبنده بدم که دیدیم افتاده روی زمین🌍.رفتم پیشش، صداش زدم:«کت نوار😳!حالت خوبه😲؟»کت نوار خیلی آروم حرف میزد.واسه ی همین گوشم رو به لبای کت نوار نزدیک تر کردم. گفت:«سس سس سس س سرده🥶»
دستم رو به صورت و بدنش زدم، بدنش یخ زده بود مثل بستنی🍨.گفتم:«کت نوار😨!جون هرکی دوست داری نمیر😧.من غلط کردم، اشتباه کردم😰(شکر خوردم رو یادت نره بگی😁)اصلاً هرچی تو بگی.فقط نمیر باشه 😰😢؟»یکی از پشت سرم گفت:«بی خودی تلاش نکن. خونش منجمد شده.تا من هستم اون خوب نمیشه😈.»بهش نگاه کردم و پرسیدم:«تو دیگه کی هستی؟»گفت:«من دی ان ای خور دو هستم 🧬🧪.حالا میراکلس های خودت و کت نوار رو بده به من.»(این هم همون سنتی مانستری که قولش رو داده بودم 😎)کت نوار رو روی دوشم گذاشتم و از روی زمین بلندش کردم و در رفتم🏃🏻♀️./شدو ماث به دی ان ای خور دو گفت:«چی کار کردی👿؟چرا گذاشتی فرار کنن👿؟» دی ان ای خور دو:«نگران نباش شدو ماث.به خاطر نجات جون کت نوار هم که شده برمیگرده.»
از دید لیدی باگ/کت نوار رو یه جا قایم کردم و با شکل مرینت رفتم سمت خونه 🏠.توی راه جسد های بی جون مردم رو دیدم که روی زمین افتاده بودن.چقدر ترسناک 😱.رفتم توی خونه.مامان و بابام هم خونشون منجمد شده بود🧔🏻👩🏻🦱.دویدم و رفتم سمت اتاقم 🏃🏻♀️. باید یه کاری می کردم.به تیکی گفتم:«تیکی!کمکم کن 😬.یه نظری بده.»تیکی:«یکم به تبری که لاکی چارم بهت داد فکر کن 🤔.» گفتم:«آخه یه تبر غیر از بریدن چوب به چه دردی می خوره🤷🏻♀️؟صبر کن ببینم🤨.آهان فهمیدم 😀.راه حل باید یه چیز چوبی باشه.کل خونه رو گشتم؛ولی هیچ راه حلی به ذهنم نرسید🧠.(چون تو ذهن نداری😁)تیکی گفت:«توی کیفت مرینت👜.اون تو رو نگشتی.»زیپ کیفم رو باز کردم. یه کتاب با جلد چوب و یه میراکلس اون تو بود. (بچهها! بزنید برید نتیجه.چالش نداریم؛ولی یه حرف مهم دارم.)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آلیا یا یا اولوویا درست گفتم 🤨 کلک مگه نگفتی چالش نداریم 😉
من معمولاً توی پارت پنج هر قسمتم گند میزنم.خدا به پارت آخر قسمت ۳ داستانم رحم کنه😫.
عالیییی بود
پرفکت😎✌پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعدپارت بعد پارت بعدپارت بعد پارت بعدپارت بعد پارت بعدپارت بعد پارت بعد...زووووددددد،میده به...ممد قلی😂😂😂😂😂خخخخخخ😂😂😂میده به زویی🤔
ممنون.
شما گفته بودید که توی آپارات فعالیت دارید.میشه بگید اونجا چی کار می کنید؟
قصد فضولی نداریم.می خواستیم اونجا هم پا در رکاب شما باشیم.
سلام.باز هم پارت پنجم رو گند زدم.ببخشید.
عالییییییییی بود
میراکلس جدید رو میده به
عمه من
تو خودت نمیدونی داستانت قراره چی بشه از من میپرسی؟
شوخی بود دیگه؟
آره بابا