خوب اینم پارت ۴ لطفا نظر بدین♡♡ از زبان ماری
جاهارو با کمک مرینت و آدرین انداختیم بعد من گفتم بچه ها با یه مهمونی شبونه چطورین؟ مرینت گفت اره من موافقم فردا هم تعطیله آدرین گفت ولی من موافق نیستم خیلی خوابم میاد مرینت هم یه بالش برداشت و رفت عقب دوید جلو و کوبوند تو صورت آدرین بعدش منم برداشتم کبوندم تو صورت مرینت گفتم منم بازی آدرین دو تا برداشت و کوبوند تو صورت ما
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
من با داستانت حال نکردم ابن که یه بعد دیگه باشی خیلی تخیلی هست
منم خواستم داستان تخیلی بنویسم نه واقعی?