خب دوستان این داستان هیچ ربطی به لیدی باگ و کت نویر کنونی نداره این داستان درواقع یک پلی بک به گذشته امیلی و گابریل هستش
از زبان گابریل من باخره توی یه دانشگاه هنر توی چین قبول شدم طبق معمول سرکلاس طرح هایی رو برای خودم میزدم امروز یک دانشجوی جدید وارد کلاس شد وقتی وارد شد سرش پایین بود بابالا آوردن سرش یه احساس عجیبی منو درگیر خودش کرد اسمش امیلی گراهام دونل بود چند ماه گذشت یک روز که طرح هامو توی دستم گرفتم و همزمان با تلفن هم برای استخدام حرف میزدم به یه نفر برخورد کردم(عکس بالا)امیلی دختر مورد علاقم اون یکی از طرح هامو برداشت و ازش تعدیف کرد خیلی منتظر این لحظه بودم ازش خواستم که باهام بیاد بریون اونم قبول کرد و ما باهم به یک کوه رفتیم من اونجا بهش از حسم گفتم و فهمیدم ک اونم به من علاقه داره و همون جا ازش خاستگاری کردم توی راه برگشت ب دانشکده ....
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام دوباره عزیزان پارت ۵ به صورت اشتباهی یه تست خودشناسی و شخصیته لطفا از اونجا انجامش بدید
لطفاازداستان منم"جاده ی عشق بازدیدکنین"???
من که موافقم کشف هویت کنی?????
پارت بل ی رو زود تر بزار . لطفا به داستان منم سر بزن اسمش اینده پونی هاست ????
عالی???
سلام حتما پارت بعدی روبذارمن که طرفدارتم??
خواهش میکنم مهربون??