نبرد پسرخوانده پارت ۱

امروز همون روزی بود که او منتظرش بود نامش را خواندن و به جایگاه رفت او داشت وارد تیم عملیاتی پلیس میشد مدالش را به او دادند و از او تشکر کردند و به او اولین مدالش را به او دادند و اورا وارد تیم عملیلتی پلیس کردند او خیلی ذوق داشت ولی خبر نداشت که ... برای او نقشه دارد و باید میدانست که امروز روز شادی نیست امروز روز عزاست

نامش تقی پاسبون بود وقتی آن مجلس تمام شد او در اولین فرصت به پاسگاه تیم عملیاتی رفت در اسرع وقت به اولین جایی که مبارزه اتفاق افتاد رفت. اولین تک تیرانداز را که دید با اشاره بیسیم با کمک نیروی هوایی زد. وارد بانک شد و نگهبان دزد ها که کشیک میداد با شیشلول زد و بعد دزد اصلی را دید و او کسی نبود جز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چنگیز (برادر ناتنی تقی پاسبون) وقتی باهم رودرو شدند تقی پاسبون صبر نکرد و با یک ضربه شیشلول و بیسیم به او شلیک کرد چنگیز تا دید نیرو های حریف زیاد هستند از قتل عام اسفاده کرد تقی به او گفت نههههههه ولی چنگیز چون زخم خورده بود مانند گرگ زخمی یک ضربه حولناک زد و بعد از جون سخت(سپر مخصوص چنگیز)گرفت

تقی پاسبون میدونست که اگر به چنگیز ضربه بزند او وحشی تر شده و به او ضربه بدتری میزند برای همین انقدر صبر کرد که سپر چنگیز پایین آمد بعد تقی از دستبند استفاده کرد و او را در زندان حبس ابد در انفرادی انداخت. بعد از گذشت نصف عمر چنگیز تورج معکوس او را از زندان فراری داد و بعد چنگیز انتقامش را از برادر خود گرفت

بعد از دو سال مافوق او کمیسر کیومرث رفت تا انتقام او را از آن دو بگیرد. اولین ضربه را چنگیز انفرادی زد ولی کمیسر جاخالی دادو بعد کمیسر با استفاده از تلافی ۳ ضربه مرگبار به او زد و او را کشت و بعد تورج او را به دوئل دعوت کرد

ولی کمیسر نپذیرفت تورج گفت چرا چون من داداشت هستم بعد تورج با اسفاده از تفنگش که قابلیت مسخره کردن را داشت شلیک کرد ولی از شانس بد تورج، تفنگش مسخره بازی دراورد و شلیک نکرد کمیسر به او تلافی زد و او را تهدید کرد ولی تورج متوجه نشد و با یکی از قابلیت های دیگر تفنگش که لجبازی نام داشت به کمیسر شلیک کرد ولی تیرش لجبازی کرد و به کوه خورد کمیسر تهدیدش را عملی کرد و او را خلع صلاح کرد تورج مرد کمیسر موقع برگشت از طرف ... ترور شد

در قسمت بعدی خیلی اتفاق های جالبی میوفته فالو یادت نره