زندگی بسیار تلخ شوگا

😫💔💔💔💔هیتر هم دلش می سوزع😭😭💔💔💔💔💔😫😫😫😫

شوگا در یه خونواده ی خیلی فقیر بزرگ شد تو سن پنج سالگی کار می کرده تا خرج مدرسه شو بده یه بار شوگا تو مدرسه می خونه و علاقه مند میشه به خوانندگی ولی پدرش چون خیلی مخالف بوده کل ساز های شوگا که شوگا بخواطرشون شبا نخوابیده رو شکست😫😫😫😭😭😭😭💔برو بعدی💔💔💔

یه بار تصادف می کنه و پدر مادرش حتی حال اونو نمی پرسن معلمش با بیمه دانش آموزی خرج درمان شوگا رو میده(شوگا فقط ۶ سالش بوده)وقتی بر میگرده چون کتف ش خیلی درد می کرده رئیسش اخراجش می کنه و یه پسر شیش ساله نا امید بی پول و آسیب دیده تو ۱۲ سالگی رپ رو به پیشنهاد نامجون امتحان می کنه و خیلی خوشش میاد ولی پدرش یک هفته بهش غذا نمیده که این فکرو از سرش بیرون کنه

تو سن ۱۵ سالگی از خونه فرار می کنه و میره سئول سه ماه اول داخل پارک می خوابیده یه انباری اجاره می کنه باید از بین بلیط اتوبوس و یه تیکه نون یکی شو انتخاب می کرده یه بار آگهی بیگ هیت رو می بینه و میره اودیشن بده اما بیگ هیت برای کار آموز قبولش می کنه شوگا بلورش نمی شه یه جای خواب داره

و ۶ سال بعد پدر مادرش میان کنسرتش و شوگا بهشون تعظیم می کنه! برای پدر و مادرش خونه می خره ! برای داداشش رستوران می زنه ولی پدرش هنوز با کار شوگا مشکل داره

حالا فکر کنم همتون درک کنید چرا شوگا کمی احساسات شو پنهان می کنه اون بی احساس نیست فقط سختیای خیلی زیادی کشیده هنوزم بعضی وقتا کتفش درد می گیره💔💔💔💔💔💔😫😫😫😭😭😭

این پست تو روبیکا بود و تونست ۲۳ نفر رو آرمی کنه