میراکل دو

این داستان خیلی هیجانی هست

رز وارد اتاق مرینت میشه میگه سلام مرینت مرینت اصلا متوجه صدای رز نمیشه و میگه سلام آدرین و قایم میشه بعد از 20بار تمرین مرینت میگه من آماده ام خوب الیا وفردا به مینو میگه کنار خودش بشینه که مرینت کنار آدرین بشینه مرینت گفت من میتونم ولی دوباره گند زد

مرینت رفت خونشون داشت از پله ها بالا می‌رفت افتاد و پاس شکست پدر مادر مرینت به اورژانس زنگ زدن ? بقیه از زبون آدرین الیا به من زنگ زد و گفتش که مرینت پاس شکسته زود بیا به این آدرس آدرین سریع رفت و گفت خب چی شده الیا نینو که اونجا بود گفت بعد مدرسه اومد خونه و پاس به پله ها گیر کرده و افتاده

قیافه آدرین این جوری شده بود? ? بعد از چند روز که مرینت باید گچ پاهاش رو باز میکرد به الیا زنگ زد الیا گفت باشه الان یک راه حل پیدا میکنم. الیا آدرین روفرستاد که با مرینت بره مرینت اینجوری شده بود?آدرین مرینت رو برد بعد از اینکه آدرین میخواست مرینت رو برگردونه خونه یکی شرور شدش اون بخاطر این شرور شده بود که همه مسخرش میکردن?

بقیه از زبون شرور

بله حاکماث?و تبدیل به برگردون شدم میخواستم با دوتا قدرتی که حاکماس بهم داده بود معجزه گر های کفش دوزک و گربه رو بگیرم مرینت رفت توی ایستگاه متروی کنار بیمارستان ⁦ت⁦♥️⁩⁦نیکی خال ها فعال ♥️پلگ پنجه هابیرون ⁩

اون گربه سیاه رو گرفت گفت کفشدوزک اگه میای گرفت دیگه وجود نخواهد داشت

بقیه از زبون مرینت

من حل شدم رفتم میخواستم معجزه گرم رو بدم ولی گفتم گربه سیاه یک قهرمانان هست می‌تونه خودشو نجات بده من میرم سراغ آدرین دید آدرین نیست رفت توی خونه سوم و دید اونجا هم نیست

کت گفت چی بهتر از اینکه خودمو برای یگانه بانوی بانوی قهرمان این شهر فداکنم به کمک عصا ش خودشو نجات داد گفت پلگ پنجه ها داخل گابریل شهردار همه داشتن میدیدن آدرین معجزه گرش رو به پلگ داد و خوش رو از روی برج ایفل پرت کرد آدرین گفت حتی اگه دوسم نداشتی بازم دوست دارم کفش دوزک مرینت دیر رسید وقتی رسید که آدرین روی زمین بودش ولی مرده بود مرینت که آدرین رو دوست داشت بخاطر آدرین رفت جلوی ابر شرور گوشواره هاشو در آورد به اون داد مرینت ادرین ابرقهرمان های این شهر مرینت بلند فریاد زد یک گروه شکست ناپذیر گریه کرد به خونشون رفت

این قسمت تموم شد ولی قسمت بعدی بهتر خواهد بود