امیدوارم خوشتون بیاد
از زبان لیدی باگ (ناگهان صدای کوبیدن در اومد . ارباب شرارت بود . اون با قدرت معجزه گر اش در رو شکست . من بلند شدم تا باهاش مبارزه کنم . اما گربه سیاه همون جا نشسته بود و با نگرانی نگاه میکرد . دستش رو کشیدم گفتم که بیا . دلیلش رو نمیفهمم چرا نمیومد؟!!!
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عزیزم نباید از مهشید کپی می کردی ولی لطفاً پارت بعد رو بگذار
میشه بگی داستان مهشید رو از کجا بخونم یا اینی که کپی کرده اسم داستانش چیه؟
واقعاً برات متاسفم از داستان مهشید کپی کردی به مدیر سایت گزارش میدم
واقعا خجالت داره میتونستی از خلاقیت خودت استفاده کنی فکرکنم همه ی فضای تستچی طرفدار مهشید باشد منم طرفدار مهشید هستم وطرز نوشتنش رو میشناسم
عزیزم چرا از داستان مهشید کپی کردی☹☹اصلا کار خوبی نکردی😕😕
واقعاکه😑😑😑😐 لاقل ایده میگرفتی کاملا کپی خط به خطش😐
همین رو بگو 😑
داستانت کپی شدست
داستانت از مهشید جون کپی هست
چرا از داستان مهشید کپی کردی😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤😤
قسمت 1 هم کپی داستان مهشید بود
ببخشید انا این یک داستان کپی شده از مهشید هست کاملا با پارت 1 مهشید شباهت داره
بله کپی شده 😤😤یکم از عقلت استفاده کن نه از دستت یعنی اول فکر کن بعد بنویس نه اینکه سریع بنویسی و کپی کنی😕😕😕😤😤😤😤