
سلوم اجیا و داداشا 😘😘😘
.یهوووووو صدای مایک از پشت در اومد 😱😱😱😱😱 .... وای یا خدااااااا ... «مایک : حواستون کاملا به این دو نفر باشه فقط اگه بفهمم که اینا فرار کردن من جفتتون رو میفرستم اون دنیا و فعلا هم شما برین تا من از این اتاق بیرون بیام صداتون کنم 😒😒😒😒 ... دو نفر با هم و هم زمان و با ترس و صدایی لرزون گفتن : چشم آقای ریچارد 😨😨😨😨سریع آدرین رو روی صندلی هل دادم که تقریبا در حال افتادن بود 😅😅 ولی خوشبختانه تعادل خودشو حفظ کرد و با تعجب بهم نگاه کرد «اینطوری👈(😳😳😳😳😳) مطمئناً....
مایک میاد داخل تا یه سر به ما بزنه 😨😨😨 .... واسه همین رفتم پشت در قایم شدم و ....... وایسا ببینم اونا گفتن آقای ریچارد 😳😳😳 یا جد بنگتن 😱😱😱 ریچارد هاتسون یکی تر بزرگترین و کم سن و سال ترین خلاف کار های جهانه😱😱 که هیچ ماموری تا حالا نتونسته اونو دست گیر کنه دست گیر کردن که حالا جای خودشو داره تا حتی تا حالا کسی نتونسته چهرشو ببینه جز ....
چند تا از بهترین مامور های جهان که اونام تو همون موقع به قتل رسیدن 😱😱😱😱😱 .... یا جد بنگتن الان من چیکار کنم با این وحشی قاتل مرضی روانی گاو🐮😣😣😣😣 ..... یا قمر .... یهو
صدای باز شدن در اومد که باعث شد من حواسم سر جاش بیاد آدرینم تقریبا فهمید که من چی توی سرم میگذره واسه همین مثل همون موقع که دست و پاش بسته بود روی صندلی نشست 😁😁😁😁😁 ...... و قبل اینکه در یهویی باز شه من .......
من چاقویی که همیشه توی جورابم قایم میکنم رو خم شدم و در آوردمش 😁😁😉😉 خوشبختانه پدرم هم از این چاقوهه خبر ندارع😄😄😄 ..... هر چند از خود بابام بوده و ازش کِش رفتم 😇😂😂 ...... در باز شد که مایک اومد تو وقتی از در فاصله گرفت من سریع بستمش که ....
با سرعت به سمتم برگشت 😨😨😨😨 حال من چه بر سر این روانی ناقص العقل بیاورم خدایی اش 😨😨 ( وجی : چه کتابی شد😂😂😂) ..... بعد سریع ژست خونسردش رو گرفت و گفت : به به ماری خانوم 😏😏😏😏 از این طرفا 🤨🤨 چیشد که پیتر بهتون خیانت کرد 😏😏😏 آره دیگه همه به خاطر سود و منفعت خودشون کار میکنن خانوم کوچولو 🤨🤨😏😏 متوجه که میشی 😏😏 .... چاقو 🔪 رو سمتش گرفتم و گفتم : خر خودتی منظورتو گرفتم دوما هم آقای فونس گفته واسه چی این کارو کرده بخاطر دختر و پسرش 😄😄😄 ..... مایک یا همون ریچارد : اوخی پیتر هم واقعا ساده و حرف گوش کن و راستگوعه 😏😏😏😏 واقعا کهه 🤨 .... بعدشم خانوم کوچولو اون چاقو رو بزار زمین اوف میشیا 😏😏😏 .... گفتم : نح مراقبم تازه میخوام تو رو باهاش اوف کنم 😂😂 اوف رو با یه حالت خاصی گفتم که ترسناک نگام کرد .... ولی وللش باو هر خری هس مال ننشه دیگه بح مح چح میزنم فکشو به همراه محتویاتش میارم پایین 😁😁😇😇 .... واسا ببینم اینطوری که نمیتونم من که نح تا حالا از چاقو استفاده کردم و نه حرکات رزمی بلدم حالا چه غلطی کنم 😱😱😱😱😱 .... عه عه عه اولن مح گوشی همرامه و کسی دستش نزده 😃😃 دوما که از اینجا بخاطر اینکه خط ها آنتن نمیداد رفتیم پس .....
تموم 😪😪 ببخشید دوستای گلم بابت تاخیر 😣😣 وقت نداشتم که این پارت رو بنویسم 🤦🤦 راستی اون آبجیایی مثل هستی و عسل و یکتا و ..... اینا دیگه داستاناشونو نمی خونم معذرت آخه سرم شلوغه خلوت تر که شد حتما میام و میخوام 😘😘😘 و اینکه ممکنه بعد کلاسام و درسام (هنوز تموم نشده درسام یا ابلفضل🥺🥺) فصل دومش رو بزارم 😕 چون بعد اینکه این پرونده حل شه نمشد چون آدرین با خودش درگیره بگه یا نگه پس حتما بعد فصل یک منتظر فصل دوم هم باشیناااا 😁😁 البته پارت آخر بهتون میگم فصل دوم میزارم یا نه 🤨🤨 و اون دوستی هم که گفته بود ( یادم نی کی بود شرمنده) وسط داستان جادو بیارم واقعا ایدت خوب بود دمت گرم خداییش 👌👌 میتونه فصل دوم معمای عشق ،،،، جادوگران معجزه آسا باشه 😁😁 بد نمیشه که جالبه 🤷🤷 البته نح وللش مضخرف میشه نه 🤨😕 آخه مح اونو به جور فک کردم اینو یه جور ها وسطش هنگ میکنم ادامشو زورم میاد بنویسم پس وللش 😅😅😅😅😅 ( خود در گیری یکی از صفات من است شما راحت باشین😂😂) خوب دیگه فعلا بای 😘😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یادم رفت بگم
اجی میشی؟؟
یسنا ۱۲ ساله
و شما؟؟
خوشبختم آبجی❤️❤️💋
منم حدیثه ۱۲/۵ تقریبا 🤷 ولی کوچیکترم 😜😂 همسنیم 🤷🤩کلاس چندمی میشه بدونم 🤷
سلام عاجی کجایییییی
حدیثه ای بابا کجا رفتی بزار دیگه
سلام
اجی میشی؟
سلام حتما چرا که نه🤷💋
عالی بود
من بودم خییییلی خوشحال شدم از ایدم خوشت اومده
خواهش میکنم :)
آجی جونم عالی بود
میگم که اگه نتونستی بنویسی خو بده به یکی از این دنبال کننده هات که تخیلش خوبه من که دیگه درسام تموم شد میخوام داستان بنویسم ولی خوب نمیدونم چجوری شرو کنم ولی حالا شروع میکنم منتظرم باشین میخوام طوفانی بیام😁
عالی بود ولی لطفا وسط داستان جادو نیار
بعد ی بعدی رو زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود زود بذار