6 اسلاید صحیح/غلط توسط: اراد انتشار: 4 سال پیش 35 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
توضیح : اسم کوامی طوطی نالا و اسم کوامی عقاب نال هست
آنچه گذشت : اسم کوامی عقاب نال بود و طوطی نالا .... نالا بیا تقلید کنیم .... یهو مادرم اکوما رو گرفت....
خب اونجایی بودیم که رفتن خونه که یهو.... بریم سراغ داستان تیکی اومد بیرون و گفت دیگه وقتشه منو پلک ازدواج کنیم ( دوستان کوامی خرس تو این چهار سال نابود شد برا همین اونا دارن دوباره ازدواج میکنن ) گفتم باشه و کتاب رو آوردم تیکی گفت این ورد بخون گفتم باشه و گفتم تیکی و پلک آرارات اربون آف آن که یهو دورشون یه نوری گرفت و بی هوش شدن تو کتاب نوشته بود به زبان کوامی یه چیزی که من گفتم نالا بیا اینو بخون گفت باشه اومد و خوند و گفت نوشته : برای تیکی و پلک اولین ازدواج میتونن حیوان مورد نظر رو خودشون انتخاب کنم که تیکی گفت اون حیوان تک شاخ هست و برای بقیه کوامی ها اینجوری نیس و تیکی پلک قدرتش هم میتونن خودشون انتخاب کنم که اونم به من گفتن کتاک لیزم و لاکی چارم میزارم گفت نفهمیدم یهو تیکی پلک به هوش اومدن و گفتن برو یه چیزی بیار به عنوان معجزه گر گفتم باشه که عالیس اومد و گفت این گردنبند رو بگیر گفتم باشه و گذاشت اونجا که یهو یه نوری دور گردنبند و گرفت و کوامی تک شاخ اومد بیرون و گفت اسمم بتی هست ( شیپ تیکی و بلک ) گفتم سلام بتی گفت سلام صاحبم کیه گفتم تو مال دخترمی ولی فعلا درم بارزه حضور نداری که عالیس گفت اخجورن و با بتی رفت تو اتاقش که...
استیو گفت من چی گفتم تو رو نمیدونم گفت ولی من از اون بزرگترم که یهو نالا و نال اومدن و گفتن ماهم میخوایم کوامی به وجود بیاریم گفتم باشه و همون کارا رو کردم و معجزه گرش شد یک دستبند و کوامی شاهین اومد و گفت اسم من هست لانا گفتم سلام نالا گفت صاحبم کیه گفتم پسرم و ( همون حرفا ) و استیو هم با لانا رفت ( قدرت بتی هست پنجه برنده و لاکی چارم و سلاحش هم یک شمشیر توی یک جا شمشیری به شکل تگ شاخ هست که قدرت زیادی داره و خطر نامه و مال لانا تیز بینی به علاوه وصل کردن ذهن همه به همه و سلاحش یک پنجه بکس هست مثل کوامی عقاب ولی اگه به کسی بخوره آن فرد حقیقت را میگوید و حتی میتواند با آن کسی را یک جا مجسمه کند ) (ببخشید آنقدر قدرتشون رو عجیب گذاشتم)
از زبان آدرین : رفتم پیش مرینت بهش گفتم گوشیم کو گفت ام آها حواسم نبود رفتیم بیمارستان گرفتمش بیا گفتم باشه و گرفتم گفت برای چی میخوای گفتم میخوام تلفن کنم گفت باشه رفتم تو اتاقم و زنگ زدم به آنتونی تا زنگ زدم آنتونی گفت ببخشید گفتم بزار سلام علیک کنم بعد بگو ببخشید گفت باشه و با هم احوال پرسی کردیم بعدش گفتم چرا به من گفتی تا صورت زیر قرضی اول آنتونی ناراحت شد ولی بعدش گفت نمیخواستم ناراحتت کنم گفتم باشه بعد بدون اینکه بفهمه باسش چند میلیون فرستادم و گفتم که گشیتو چک کن بعدش گفت وای ممنونم گفتم خواهش رفیقا برای این روزان و بعد خداحافظی کردم و یهو فکرم رفت پی راوی که چرا خیلی وقته نیست که یهو راوی اومد وفت دلیش رو میگم که گفتم از کجا فهمیدی گفت که من ذهن تورو میدونم چی میگذره و دلیل نبودم اینه که .... ( خودتون یه دلیل بزارین براش ) گفتم ممنون و رفت که یهو...
دیدم ساعت ۱۰ شبه که مرینت با یک سینی غذا اومد و گفت صدات نکردم و خودم اوردم و منم خوردم و تشکر کرد بعد مرینت خوابید اما من خوایم نمود که یهو مارسل اومد و گفت تو هم خوابت نمیاد گفتم نه که گفت پس بیا بریم با هم برج ایفل گفتم باشه و تبدیل شدیم اون گفت ریکی دندان هارو تیز کن منم گفتم پلک تبدیل گربه ای و رفتیم برج ایفل که یهو مارسل گفت من خیلی بد شانسم گفتم چرا گفت اول که نمیدونستم خواهر دارم و از خواهر داشتم محروم بودن دوم اینکه من چهار سال برای رسیدن به عشقم صبر کردم و سوم اینکه اولین بار خواستم اینکارو بکنم شرور شدم دومین بار دوستت شرور شد فکرم ن ماین زندگی بلاهایی که به سر مرینت آورد میخواد به سر منم بیاره که گفتم فردا شب تولد پنج سالگی استیو و عالیس هست و تو به اون بهونه میتونی ازش دوباره خواستگاری کنی گفت عالیه و تا ۱ صبح حرفت زدیم و با هم خوابیدیم توی اتاق پذیرایی .....
خب ایندفعه جای هیجانی کات نکردم دوستان برای اینکه بازدیدتون حساب شده باید بعد از آخرین سوال بازم بعدی رو بزنین تا حساب شده پاسخ خواهشا اینکارو بکنین
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)