سلام امید وارم از داستان خوشتان بیاید
گفتم پدر لطفا یه فرصت بده پدر گفت باشه ولی امتحان بعدی بد بدی می فرستمت مدرسه مد در نیویورک . من قبول کردم و رفتم مدرسه زنگ تفریح شد آدرین آمد به من گفت مرینت من دوست دارم برام هم مهم نیست که چه اتفاقی بیافتد من صاحب نامه پیدا می کنم و حالیش می کنم با دم گربه نبیاید بازی کرد گفتم صاحب نامه دندان ببر ولی کسی که خواسته ما از هم جدا شیم لایلا هست . آدرین چشاش گرد شد و گفتم تازه دندان ببر گفت اگه هویت ارباب شرارت را می خواهیم به ما به جای یک معجزه گر نی گوید ولی دادن یک معجزه گر برای همیشه به کسی خیلی خطرناک هست در آینده ممکنه در آینده تبدیل به کسی ممکنه مثل ارباب شرارت تبدیل شه
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (1)