سلام من داستان رو از جایی که در سریال تموم شد شروع میکنم یعنی آخرین صحنه فصل سوم لیدی باگ و میشه گفت همون فصل چهار امیدوارم خوشتون بیاد???
شروع از زبون مرینت: امروز با بچه ها به بستنی فروشی آندره رفتیم میگن که بهترین بستنی هارو برای عاشقا درست میکنه من که نمیدونم حقیقت داره یا نه چون عشقم با اون دختره کاگامیه و معلوم نیست که بتونم به اون برسم ☹ ولی باز امیدوارم همه بچه ها با کسایی که دوست داشتن اومده بودن و منم با لوکا اومدم .من لوکا رو دوست دارم ولی عشق واقعی من آدرینه تنها دلیل علاقه من به لوکا اینه که خوب منو میفهمه . همینطور که داشتم بستنی میخوردم لوکا برای من گیتار میزد ولی کل حواس من به کاگامی و آدرین بود اونها دست تو دست هم بستنی میخوردن و که یهو
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
تو به این داستان میگی هیجان نداشت من وسطش چند بار غش کردم 😂😂😂😂😂
هویت های هم دیگه رو بفهمن قشنگ تره
عالی بود. حتماً کشف هویت هم بزار ولی لطفاً يه جای هیجانی بزار : )
سلام داستان رو به دوستاتون معرفی کنید که اونا هم از دست ندن ممنون❤??
سلام لطفا به پارت های بعد هم سر بزنید داستان داره قشنگ و قشنگ تر میشه ممنون❤
سلام قسمت 2 رو اپلود کردم تا بررسی بشه امیدوارم خوشتون بیاد و لطفا بیشتر نظر بدید دوست دارم نظرتون رو بدونم و باسلام خدمت مدیر سایت من میخوام عکس پروفایلم رو عوض کنم و هرچقدر عکس رو ثبت میکنم ثبت نمیشه لطفا راهنمایی کنید یا مشکل رو حل کنید سپاس فراوان
خیلی باحاله تست هات ولی میشه آخرش کشف هویت بزاری ؟؟ لطفا !!،
بله حتما گذاشته میشه به روشش هم فکر کردم
سلام
ممنون بابت نظراتتون کشف هویت انجام میشه ولی نه زود و نه مثل بقیه داستان ها و ادامه داستان امشب میزارم یعنی با بررسی فردا تو سایته
سلام
لطفا نظراتتون رو بزارید و حتما از نظرات تو داستان ایتفاده میشه پس نظراتتون رو بگید
خوب و چالب بود