خب خب اینم پارت یازده بابت تاخیر این دوپارتم پوزش میطلبم ولی نظرات خیلی کم شده
ادامه داستان از زبان مرینت : خانم بوستیه گفت امروز 4 تا دانش آموز جدید داریم بعد به مارک و جیک و مگی و آدرینا اشاره کرد ( نکته من تا الان فقط سن مرینت گفتم خب مگی 13 سالشه چند دقیقه از مرینت کوچیک تره مارک و جیک هردشون 15 سالشونه وبه خاطر اینکه مرینت تصادف کرده بود دو سال مدرسه نرفتنو برای اینکه با مرینت باشن جبرانی نخوندن آدرین و آدرینا هم 15 سالشونه و به خاطر مادرشون دو سال عقب افتادن آدرینا از آدرین کوچیک تره ) بعدش گفت : سابرینا برو میز آخر بشین جیک برو پیش کلویی بشین آلیا و نینو برین بشینین روی اون یکی میز خالی دو نفره مارک آدرینا بیاین رو میز جلویی بشینین ((معلوم بود مارک داره تو دلش عروسی میگیره اون از همون بچه گی با اون همه غرورو دبدبه کبکبه بازم به آدرینا یه جوری نگاه میکرد ))آدرین برو پیش مرینت تو فکر مارک و آدرینا بودم که یهو قفل کردم این الان چی گفت آدرین بیاد پیش من بعد دیدم آدرین با خنده وخوشحالی داره میاد پیش من یه نگاه کردم دیدم مارک و جیک و مگی و آدرینا دارن یه با شیطنت نگام میکنم ای خدا چه گیری افتادم ولی سعی کردم همون مرینت همیشگی رو نشونشون بدم بنابران دوباره از اون چشم غره های وحشی بهشون زدم که اون 4 تا سریع نیششونو بستن آدرین هم با ترس نگام میکرد فکر میکردم دیگه بسشه خلاصه درس شروع شد کل کلاس میتونستم نگاه خیره این پنج تا گودزیلارو رو خودم حس کنم وقتی زنگ خورد همه رفتن بیرون فقط من و آدرین موندیم آدرین گفت : اومم مرینت نزاشتم ادامه حرفشو بگه سریع گفتم بخشیدمت با نعجب نگام کرد گفتم اگه ناراحتی نبخشمت گفت نه نه نه گفتم خوبه ک آدرین گفت ترسناک شدی جا خوردم هیچ کس تا الان حتی مارک که همیشه جلوم وایمیساد هم جرات نکرده بود اینو تو روم بگه ولی یهو خندیدم آدرین اینجوری نگام میکرد گفتم : خو چیه هیچکس جرئت نکرده بود اینو به خودم بگه حتی خواهر جناب عالی که یهو مگی اومد و گفت کفتر های عاشق اگه زر زر هاتون تموم شد بریم تو حیاط من و آدرین هم سرخ شدیم و رفتیم تو حیاط
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
پارت بعد و بزار الان یه ماهه نذاشتی
راست میگهههه دیگههه
سلام چرا پارت بعد داستانت منتشر نشده من یه داستان ۵ روز پیش گذاشتم الان منتشر شد
سلام اگه می تونی پارت بعد و بزار دو هفته است منتظر پارت بعدیم
گفتم پارت بعد و دوباره بزاری چون ممکنه که پارت بعد و ناظرا نتونستن ببینن من یه تست دیدم که بعد چند ماه منتشر شد ممکنه داستان تو هم اینطوری شده باشه
عالیییییییییییییییییییی بود 😍😍😍😍😍❤️
منتظر پارت بعدی هستم
چالش : هانا پسر تقلبی
توی تستیچ نیست و ۱۳۵۶ صفحه هست ۴ روزه دانلود کردم رسیدم به صفحه ۱۲۴۰ 😁😁 از ایناس که بزرگترا مینویسن
سلام پارت بعد چرا هنوز نیومده
سلام عالیه داستانت داستان من هم بخون
عالی بود بعدی کی میرسه
اگه تونستی ب تستای من سر بزن
ج.چ: untoni blood فکر کنم اسمش این بود و دارم میخونم ب شکل کمیکه و انگلیسی هست در webtoon هست با وی پی ان روشن میشه
خب امممن گفتم امشب پارت میدم ولی یه چیزی اومد تو ذهنم میتونم امشب پارت 12 بدم میتونمم پارت 1 داستان جدیدمو بدم (من باید تغییر کنم ) هر کدوم بیشتر نظر آئردن نظر بدین تا امشب فرصت دارید
پارت بعد رو بده
پارت بعدو بده
و داستانت فوق العاده زیاد عالی بود
و فک کنم من اولین باره ک دارم برای داستانت کامنت میدم اما من داستانتو از پارت اول دنبال میکردم و من عاشق داستانت شدم و لطفا تا میتونی پارت بعدو زودتر بده❤❤❤❤❤❤💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋
یه ماه پیش گفتی پارت بعدو امشب میدی ولی هنوز ندادیش😡😡😡😡
ععااااااااللللللللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون
سلام عالی بود فقط لطفا حداقل پارت بعد رو زود بزار
حتما