این اولین قسمت از اولین داستان من هست و امیدوارم خوشتون بیاد و ممنون از کمک های هانا جون:-)
سالیان دور, آنقدر دور که هنوز انسان ها بر روی کره ی زمین زندگی نمیکردند. آنقدر دور , زمانی که خورشید از غرب طلوع و از شرق غروب میکرد, تنها یک فرمانروا بر روی زمین زندگی میکرد. فرمانروا و ملکه ی مقتدر و زیبا دایانا.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
به به عجب داستانی🙂😍💗
🥰🤩