ایران چگونه ایران شد؟
پیش از تاریخ و سپیدهدم تمدن در فلات ایران، نشانههای زندگی انسانهای نخستین به بیش از صد هزار سال قبل بازمیگردد. اما نقطه عطف، حدود ده هزار سال پیش با انقلاب نوسنگی و یکجانشینی آغاز شد. در منطقهای بین میانرودان و دره سند، جوامع کشاورزی و دامپرور شکل گرفتند. از مهمترین این استقرارهای اولیه میتوان به تپه سیلک در کاشان، تپه گیان در نهاوند و تپه حصار در دامغان اشاره کرد. این جوامع، بنیانهای اولیه زندگی اجتماعی، سفالگری، معماری و تجارت را پیریزی کردند. با گذشت زمان، این استقرارها گستردهتر و پیچیدهتر شدند و راه برای ظهور نخستین شهرها و دولتهای شهر فراهم آمد.
عیلام: نخستین تمدن بزرگ در خاک ایران از حدود ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد، تمدن عیلام در جنوب غربی فلات ایران (خوزستان و بخشی از فارس و ایلام امروزی) ظهور کرد. عیلامیها قومی بودند نه آریایی، با زبانی منحصربهفرد و خطی تصویری. پایتختهای مهم آنان شوش، انشان و دوراونتاش (چغازنبیل) بودند. آنها در طول حیات خود، گاه مستقل و گاه تحت نفوذ تمدنهای میانرودان (سومر، اکد، بابل و آشور) بودند. عیلامیها در معماری (زیگورات چغازنبیل)، فلزکاری و حکومتداری مهارت داشتند. سرانجام این تمدن کهن، پس از مقاومتهای بسیار، در حمله ویرانگر آشوربانیپال، پادشاه آشور، در حدود ۶۴۰ پیش از میلاد، به شدت آسیب دید و از جایگاهش افتاد، اما میراثش بر جانشینانش تأثیر گذاشت.
ورود آریاییها و ظهور شاهنشاهیهای ماد و هخامنشی حدود هزاره دوم و اول پیش از میلاد، اقوام هندوایرانی (آریایی) به تدریج به فلات ایران کوچ کردند و با ساکنان بومی درآمیختند. مهمترین این اقوام مادها، پارسها و پارتیها بودند. مادها در شمال غربی ایران یکپارچه شدند و با پیروزی بر آشور، نخستین دولت ایرانی را بنیان نهادند. پایتخت آنها هگمتانه (همدان امروزی) بود. اما نقطه اوج، ظهور هخامنشیان به رهبری کوروش بزرگ بود. او در سال ۵۵۰ پیش از میلاد بر مادها چیره شد و با فتح لیدیه، بابل و بینالنهرین، نخستین و بزرگترین شاهنشاهی جهان تا آن زمان را بنیان نهاد. ویژگیهای برجسته این شاهنشاهی، سیاست تساهل و مدارا (احترام به ادیان و آداب ملل تابعه، مانند منشور حقوق بشر کوروش)، سازماندهی اداری بینظیر (تقسیم به ساتراپیها یا استانها)، و ایجاد شبکههای گسترده راهسازی (مانند راه شاهی) بود. داریوش بزرگ این نظام را تکمیل کرد و با ساخت تختجمشید (پارسه)، نمادی شکوهمند از اقتدار و هنر ایرانی را خلق نمود. شاهنشاهی هخامنشی با حمله اسکندر مقدونی در ۳۳۰ پیش از میلاد سقوط کرد.
دوره سلوکی، اشکانی و احیای استقلال ایران پس از اسکندر، فلات ایران تحت سلطه سلسله سلوکی (یونانی) قرار گرفت. اما حدود یک قرن بعد، قوم پارتی (اشکانی) به رهبری اشک اول، قیام کردند و در سال ۲۴۷ پیش از میلاد، شاهنشاهی اشکانی را بنیان نهادند. اشکانیان که میراثدار سنتهای هخامنشی و هلنیستی بودند، برای قرنها در برابر امپراتوری روم در غرب ایستادند. نظام سیاسی آنان فئودالی و غیرمتمرکز بود و قدرت بین شاه و اشراف قدرتمند (وَسبوزگان) تقسیم میشد. شهر تیسفون در نزدیکی بغداد امروزی پایتخت آنان بود. اشکانیان در بازرگانی جاده ابریشم نقش کلیدی داشتند. سرانجام، اختلافات داخلی و جنگهای طولانی با روم، آنها را تضعیف کرد.
شاهنشاهی ساسانی: احیای یکپارچگی و فرهنگ ایرانی در سال ۲۲۴ میلادی، اردشیر بابکان از پارس، بر آخرین شاه اشکانی پیروز شد و سلسله ساسانی را تأسیس کرد. ساسانیان با شعار "احیای شکوه شاهنشاهی هخامنشی"، دولتی متمرکز، مقتدر و متکی بر دین رسمی زرتشتی ایجاد کردند. در این دوره، هویت ملی ایرانی به صورتی منسجمتر تعریف شد. زبان فارسی میانه (پهلوی) رونق گرفت، فرهنگ و هنر (به ویژه معماری، نقاشی و موسیقی) شکوفا شد و دانشهایی چون پزشکی و نجوم پیشرفت کردند. سازماندهی اداری، نظامی و قضایی به حد اعلای خود رسید. ساسانیان نیز رقیب اصلی امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بودند. اما جنگهای فرسایشی و مشکلات داخلی، آنها را در برابر هجوم تازهنفس اعراب مسلمان آسیبپذیر کرد. پس از نبرد قادسیه (۶۳۶) و نهاوند (۶۴۲)، شاهنشاهی ساسانی سقوط کرد.
ورود اسلام و دوران گذار فتح ایران توسط اعراب مسلمان، یکی از سرنوشتسازترین رویدادهای تاریخ این سرزمین بود. این فتح بیش از یک پیروزی نظامی بود؛ سرآغاز تحولی عمیق دینی، زبانی و فرهنگی شد. اگرچه در ابتدا مقاومتهایی وجود داشت، اما به تدریج اسلام در اکثریت سرزمین نفوذ کرد. زبان فارسی، با پذیرش خط عربی و وامگیری واژگان بسیار، به حیات خود ادامه داد و به تدریج از سده سوم هجری، زبان فارسی نو (دری) به عنوان زبان ادبی و رسمی برخی دربارها احیا شد. در این دوران طولانی (از صدر اسلام تا حدود قرن نهم)، ایران بخشی از خلافت بزرگ اسلامی (اموی و عباسی) بود، اما همواره مرکز جنبشهای استقلالطلبانه و احیای هویت ایرانی بود. حکومتهای نیمهمستقل ایرانی مانند طاهریان، صفاریان و سامانیان، زمینهساز احیای فرهنگ و زبان فارسی شدند. فردوسی با سرودن شاهنامه در عهد سامانیان و غزنویان، اسطورهها و تاریخ ایران باستان را در قالبی اسلامی جاودان کرد.
ترکان سلجوقی و مغولان: آزمونهای سخت و ادغام از قرن یازدهم، ترکان سلجوقی وارد صحنه شدند و با تشکیل امپراتوری وسیعی، حکومت ترکی-ایرانی را پایهگذاری کردند. آنها از فرهنگ و دیوانسالاری ایرانی بهره بردند و مروج اسلام سنی بودند. اما حمله ویرانگر مغولان به رهبری چنگیزخان (۱۲۲۰) و سپس تیمور لنگ (۱۳۸۰)، فجایع بیسابقهای برای ایران به بار آورد. شهرهای مهم ویران شدند و جمعیت به شدت کاهش یافت. با این حال، در طول حکومت ایلخانان مغول (که بعداً مسلمان شدند) و تیموریان، تلفیق جالبتوجهی از فرهنگ ایرانی و مغولی رخ داد. در این دوره، هنرهایی مانند نقاشی (مکتب هرات)، معماری و تاریخنگاری به اوج تازهای رسیدند. ایران، اگرچه دیگر مرکز یک امپراتوری واحد نبود، اما کماکان کانون فرهنگی برجستهای در جهان اسلام باقی ماند.
دوره صفویه: تولد ایران به عنوان یک دولت-ملت مذهبی در سال ۱۵۰۱ میلادی، شاه اسماعیل یکم از خاندان صفوی که رهبر یک فرقه صوفیانه شیعه بود، بر رقبای خود پیروز شد و سلسله صفویه را بنیان نهاد. اقدام سرنوشتساز او، اعلام مذهب شیعه دوازدهامامی به عنوان مذهب رسمی ایران بود. این کار، هویتی یکپارچه، متمایز و مرزبندیشده در برابر دو رقیب سنی مذهبش، یعنی امپراتوری عثمانی در غرب و ازبکان در شرق، ایجاد کرد. صفویان با انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت توسط شاه عباس اول، آن را به یکی از زیباترین شهرهای جهان تبدیل کردند (نقش جهان). دوره صفویه عصر شکوفایی هنر، معماری، فلسفه و تجارت بود. با سقوط صفویان در ۱۷۲۲، دوره کوتاهی از هرجومرج و حکومتهای کوتاهمدت (افغانها، افشاریه، زندیه) پیش آمد.
دوره قاجار: رویارویی با دنیای مدرن آغامحمدخان قاجار در ۱۷۹۴ تهران را پایتخت خود کرد و سلسله قاجار را تأسیس نمود. این دوره، مصادف با افزایش فشارهای استعماری روسیه و بریتانیا بر ایران بود. شکستهای نظامی در جنگ با روسیه و از دست دادن قفقاز، نخستین شوک بزرگ مدرنیته به ایران بود. در داخل، حکومت استبدادی ضعیف و فاسد قاجار با جنبشهای اجتماعی روبرو شد که اوج آن، انقلاب مشروطه (۱۹۰۶-۱۹۱۱) بود. این انقلاب با هدف محدود کردن قدرت شاه و ایجاد حکومت قانون (با تشکیل مجلس شورای ملی) رخ داد. اگرچه مشروطه با مشکلات داخلی و دخالت خارجی به نتیجه کامل نرسید، اما تجربهای بنیادین در تاریخ سیاسی ایران بود
دوره پهلوی: مدرنیزاسیون آمرانه و ملیگرایی در سال ۱۹۲۵، رضاخان (رضاشاه پهلوی) با کودتا به قدرت رسید و سلسله پهلوی را بنیان نهاد. او پروژهای برای مدرنسازی سریع، متمرکز و آمرانه ایران آغاز کرد: ایجاد نظام اداری و قضایی نوین، گسترش شبکههای راهآهن و آموزش عالی، ترویج ملیگرایی با تأکید بر ایران پیش از اسلام و محدود کردن قدرت روحانیون. پس از او، محمدرضاشاه این راه را با برنامههایی مانند انقلاب سفید ادامه داد که همراه با رشد اقتصادی اما نیز افزایش شکاف طبقاتی، سرکوب سیاسی و نارضایتی مذهبی بود.
انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ و نظام جمهوری اسلامی افزایش نارضایتیها از حکومت استبدادی، وابستگی به غرب و فساد، منجر به ائتلاف گستردهای از نیروهای مذهبی، روشنفکران و بازاریان تحت رهبری آیتالله روحالله خمینی شد. انقلاب ۱۳۵۷ به سرنگونی نظام پادشاهی و استقرار جمهوری اسلامی انجامید. نظام جدید بر پایه ولایت فقیه (حکومت فقیه جامعالشرایط) بنا شد که ترکیبی از عناصر دموکراتیک (انتخابات ریاستجمهوری و مجلس) و نهادهای انتصابی مذهبی است. این دوره شاهد حوادث بزرگی چون جنگ هشتساله با عراق (۱۳۶۷-۱۳۵۹)، تحریمهای بینالمللی، چالشهای توسعه اقتصادی و کشمکش بین جناحهای سیاسی مختلف داخلی بر سر تفسیر اسلام و رابطه با جهان بوده است. تحولات اجتماعی همچون رشد آموزش، افزایش شهرنشینی، تغییر نقش زنان و بروز شکاف بین نسلها نیز در این چهار دهه ادامه داشته است.
جمعبندی: ایران چگونه ایران شد؟ ایران امروز، حاصل فرازونشیبهای یک تمدن کهن و پیوسته است. از عیلام تا کنون، این سرزمین شاهد ظهور و سقوط امپراتوریهای بزرگ، پذیرش دینهای جدید (زرتشتی، اسلام، شیعه)، ادغام اقوام و فرهنگهای گوناگون (آریایی، یونانی، ترکی، مغولی) و مقاومت در برابر تهاجمات خارجی بوده است. سه رکن اصلی هویت ایرانی را شاید بتوان زبان فارسی (که همچون پل، گذشته را به حال پیوند زده)، فرهنگ غنی و هنرمندانه (با تأکید بر شعر، معماری و خردورزی) و تجربه تاریخی پرفرازونشیب مشترک دانست. ایران در هر دورانی، توانایی شگفتی در جذب، تبدیل و بازآفرینی عناصر فرهنگی بیگانه و تلفیق آن با سنتهای خود داشته است. تاریخ ایران، داستان تداوم و تحول است؛ تداوم یک هویت اصیل و تحول در چهرههای مختلف تاریخی، از شاهنشاهی های باستانی تا دولت-ملت مذهبی دوره صفوی و جمهوری اسلامی معاصر. این سرزمین کهن، همچنان در بستر چالشها و فرصتهای دنیای مدرن، در حال نگارش فصلهای تازهای از تاریخ پرحادثه خود است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)