سلام دوستان.خوبید.خوشید بریم برای ادامه داستان
مری:که یک دفعه یه صدای بمب اومد رفتم یه گوشه و تبدیل شدم
ادرین:با نینو داشتم جلوی در مدرسه حرف میزدم درباره تولد الیا که یه صدای بمب مانند اومد و به نینو گفتم من میرم خونه اونن رفت و بعد من رفتم تبدیل شدم و به طرف اونجا رفتم که کفشدوزک هم اومد سلام بانوی من ،سلام پیشی بیا بریم که ارباب شرارت یه طعمه دیگه گیر اورده،اره بریم
(مشخصت شرور:دو تا پرستار که خواهر هستن و بهشون تو بیمارستان تهمت زدن ،قدرتشون:پرواز و امپول های بیهوش کننده )
کک:بانوی من به نظرم این طوری نمی تونیم شکستشون بدیم باید جدا شیم هر کی با یکیشون لیدی:اره فکر خوبیه
کت:داشتم با یکی از دو تا خواهر می جنگیدم که یه دفعه چوب دستیم افتاد و اون اومد که امپول و بهم بزنه
لیدی:داشت به کت امپول رو میزد اومدم که نزارم بکنه اما نمی تونستم پس پریدم جای کت و کت و هل دادم اون ور و امپولش خورد به من
کت:لیدی باگ پرید جلومو به اون امپول خورد انقدر اعصبانی شدم اونا خواستن معجزه گرشو بردارن چون بیهوش بود ولی گفتم حتی فکرشم نکنید
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
عالی بود شادی جان
چه پارت کشفه هویته
ممنون یلدا جان
در پارت ١۰و ١١
عالی بود
ممنونم🌼🌸
واقعااااااا عاااالی بود واقعا فارق العاده بود مشتاقانه منتظر پارت بعدی هستم😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
مرسی ستایش عزیز🥰😍
خیلی عالی بود ممنونم اجی
مرسی گلم
خیلی خیلی قشنگ بود😍😍
مچکرم عزیزم
Perfect💙🌸
Thank you
حرف نداشت عاجی عالیی
مرسی اجی
سلام گلم عالی بود بعدی رو زود بزار لطفا
ممنونم
بعدی در بررسیه
سلام دوستان
این پارت هم تقدیمتون🌸🌱
سسسلللاااااااممم عععععععاااااااااااااااااالللللللللللاااااییی بود
بعدی رو زود بزار للللطططففاا
بعدی خیلی زود میاد و ممنون