
سلام امیدوارم خوب باشید بریم برای پارت اول (برای معرفی سرچ کنید بانگو به سبک خودم😎) بریممممممممم

از زبان کیجی: داشتم به بچه های درحال بازی نگاه میکردم. با اینکه پدر و مادر ندارن بازم دارن میخندن. آه کاش مثل اونا بودم. نه کیجی نه تو نمیتونی مثل اونا باشی تو شیطانی آره تو خود شیطانی. توی همین فکرا بودم که احساس کردم یکی منو زد اونقدر محکم بود که پرت شدم اونور. میتونستم حدس بزنم که اون کی بود. پرستار درجه یک الیسا شوجی. مطمئنم که باز اومده طرفداری دروغ های بقیه رو بکنه. الیسا:ع$و@ض&ی چطور جرعت میکنی بچه ها رو بزنی و اسباب بازی هاشون رو برداری ها/(این علامت یعنی حرفش تموم شده.) اما، اما من برشون نداشتم کار من نبود. الیسا : زود باش عذرخواهی کن سریع/کیجی:ب..ببخ..ببخشید معذرت می..خوام/ الیسا :حتی عذرخواهیتم وحشتناکه/ و بعد منو تا حد م!ر#گ زد شب از زبان کیجی: همه جام درد میکنه. بارون میاد و شدم موش آب کشیده. هااااااووووومم (خمیازه) خوابم میاد. مرد:ببخشید خانم کوچولو؟/ چشمامو باز کردم و گفتم:بله با من کار داشتین؟/ مرد:بله میخواستم بدونم اتاق مسئول اینجا کدوم وره/ کیجی:دختر میخواستید یا پسر؟/ مرد:ااام دختر اما برای چی؟/کیجی:قصد فضولی ندارم. خوابگاه دخترا چپ و پسرا راست هست و دوتا مسئول مختلف داره برای همین پرسیدم/ مرد: آها ممنون خانم جوان خدافظ./ و بعد رفت و منتظر جواب نشد. (عکس همون مرد که خودتون میشناسید👆)
از زبان مرد: کارای دختره رو انجام دارم. از تصمیمی که گرفتم مطمئنم. داشتم میرفتم که ببینمش. همون دختره رو دیدم. خوابیده بود اونم زیر بارون. با صدای پام از خواب بیدار شد. گفتم:چرا اینجا خوابیدی بلند شو برو تو اتاقت/ کیجی:من تو اتاقی ندارم همیشه اینجا میخوابم. دختر مورد نظرتون رو پیدا کردین؟/ مرد:آره و میخوام ازش یه سوال بپرسم/ کمی مکث کردم و کنارش نشستم. به چشمایی که برق میزدن نگاه کردم و گفتم: دوست داری با من زندگی کنی؟/ جوابی نشنیدم فک کنم شکه شده. سرشو انداخت پایین و گفت: فکر نمی کردم کسی باشه که منو دوست داشته باشه. اگه واقعا اینجوریه/ سرش رو آورد بالا و نگاه من کرد. زیبا بود دختر خیلی خاصی بود. ادامه داد:من قبول میکنم. و یه خنده ی ریز سر داد. گفتم: بیا اینو بگیر بنظر گشنه میای./ و یه شیرینی کوچولو که تو راه خریده بودم رو بهش دادم و گفتم: تا خونه خیلی راهه برای اینکه ضعف نکنی بخور. تو خونه یه شام حسابی میخوریم کیجی (بچه ها اسمش چون تو پروندش بود میدونه) کمی مکث کرد. بعد شیرینی رو از دستم گرفت و آروم آروم خورد. نگاش که کردم دیدم داره گریه میکنه برای همین بغلش کردم. (ناضر بغل پدر دختری که عیبی نداره؟) چند دقیقه گذشت و دیدم خوابش برده. بلندش کردم و گزاشتمش تو ماشین. برام عجیب بود. زیر بارون اونم کل روز؟ اما چرا تب نداره؟ بنظر که خوب میاد. مهم نیست بهتره راه بیوفتم.

ده سال بعد از زبان کیجی: کیجی:بابااااااااااااا!! اون هودی مشکی منو ندیدی؟ ناتسومه:رو مبل گذاشتی/ (بچه ها اسم مرده ناتسومه ساسه که هست یادم رفت اسلاید قبل بیارم اسمشو) کیجی: آها دیدمش.(عکس اسلاید) زود آماده شدم وداشتم از پله ها پایین می رفتم که یهو افتادم زمین و کل خونه رو به لرزه انداختم. کیجی: ایییی! من رفتم خدافظ/ و از در رفتم بیرون. امروز اولین روز مدرسیم هست و خیلی هیجان زدم. بلاخره رسیدم. خوب ببینم کلاسم کجاست. نیم ساعت بعد : کیجی:آخ کل ساختمون رو گشتم اما نیستش. نکنه نامرئی هست هااا/که چشمم خورد به برج ساعت. رفتم داخل. یه در بالا بود. درو که باز کردم یه نور سفید از اتاق اومد بیرون. خیلی زیبا بود چشمامو که باز کردم دیدم که... :چییییییی؟/یه کلاس پر سروصدا روبه رومه و فکر میکنی چی اون نور نوره ماشینی بود که یه پسر گرفته بودش تو هوا! باورتون میشه. تو یهو یه نفر خورد بهم و از عقب پرت شدم خدارو شکر از پله ها نیفتادم وگرنه مرده بودم. بلند شدم نشستم و بلند گفتم:حواست جم کن احم.../اما با چیزی که دیدم نتونستم حرفم رو ادامه بدم اون.. اون

خوب بچه ها ادامه پارت بعد جای حساسم کات کردم. تو نضرات بگید چی دید و اگه کم بود ببخشید اما بیشتر نمیتونم بنویسم ممنون که دنبالم کردین.(این عکس بچگیای کیجی هست با این تفاوت که موهاش سفید و چشماش بنفش باید باشه دیگه عکسی نبود خوب 😅) تا درودی دیگر بدرود قنچه های من🌷🌷🍀
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تا 6 روز عیب نداره بعدش اگر نشد باید دوباره بسازی.
پست گذاشتم اما هنوز برسی نشده کاش زودتر بیاد 😟😟
کاشکی زود بیاد
منم سه تا پست گذاشتم ولی سه روز هنوز منتشر نشده!!
فقط ببخشید که این پروفایلم خوب نیست چون من گوشیم قدیمیه واسه همین نمی توانم عکس بزارم💔💔هی روزگار🤲
عیب نداره
ولی خیلی عکس خوشگلی گذاشتی
من خیلی از گیجی خوشم میاد
مرسی خودمم دوست دارم 😁😁😁
خیلی خوب بود 💓♥♥
ادامه بده تو می تونی گامباره گامباره آلشیا ساما♥♥
فقط اینکه کیجی رو از خودت در آوردی چون من انیمه هرروز دیدم و کیجی ای ندیدم توش؟🤔🤔
مرسی
آره از خودم دراوردم آخه هیچ کدوم از آدمای بانگو خصوصیات اونو نداشتن منم کیجی رو ساختم 😅😶
میشه به سه تست اخر من سر بزنی؟⚘🦁
آره حتما
عالییی ❤
مرسی⭐
سلام صبح بخیر
من یهبار گذاشتم اگر نشد دیگه تو نظرات پارت بعد میگم
مرسی دوستان گودبای
توی نظرات پارت بعد بگم یا الان آخه اینجا بعضی ها شاید نبیننش
عالی بوددد ❤❤🌹🌹
مرسی معرفی رو توی نظرات پارت بعد میگم آخه آنجا شاید بعضی ها نبیننش
👏👏❤❤
سلام امیدوارم خوب باشید
چند بار تست معرفی رو گذاشتم اما رد شد پس اینجا مینویسمش تو پارت بعد هم میگم اینجا نوشتم که بخونید خیلی رو داستان اثر داره