
سلام دوستان من آمدم با پارت 5 تاریخ تولد 😍 الان که من دارم ادامش را می نویسم هنوز پارت 4 منتشر نشده 😔 من توی پارت 4 گفتم اگر لایک ها به 50 برسه پارت 5 می زارم ولی چون خودم صبر نداشتم دیگه گفتم پارت 5 بزارم ولی اگر شما لایک نکنید با این که حدود 72 نفر داستانم می خونن واقعا ناراحت می شم 😪🤧
جونگکوک و جین داشتند یون رو دنبال می کردند که دیدن یون روی پل وایستاد و داد زد : خداااا... هق 😭... یه کاری کن می هیچ وقت عاشق نشم... هق 😭... من جونگ کوک رو دوست دارم... هق 😭... و می تونستم عشقم رو توی دلم نگه دارم... هق 😭... و ولی اونم منو دوست داره... حالا م من چه کار کنم هااااا؟ جونگکوک از حرفای سون هم خوشحال شد و هم ناراحت... یون : من باید از اون محافظت می کردم که نمیره 😭 من دوسش داشتم مثل برادرم بود 😭 خداااایاااا تو منو دوست نداری که منو عذاب می دی 😭😭😭😭 باشه پس دیگه نمی خوام زنده بمونم 😭😭😭 داستان از زبان جونگکوک : من خوشحال بودم که دوسم داره و هم نارحت که قبلا یکیو دوست داشته ولی از دستش داده 😪 من فقط بهش نگاه می کردم و اجازه دادم که خودشو خالی کنه ولی ناگهان دیدم... 😱
دیدم که شیشه کنار پل رو برداشت و شکست و یه تیکه اش را نزدیک رگ دستش کرد و داد زد : خداااا 😭 من سریع دویدم سمتش و بغلش کردم و شیشه ای که دستش بودو پرت کردم... داستان از زبان یون : داشتم شیشه رو به رگم نزدیک می کردم که یک نفر بغلم کرد و شیشه رو پرت داد 😲 کوک : ی... یون... من همه حرفاتو شنیدم ولی دلیل نمی شه که خودتو بکشی 😭 من : تو همشو شنیدی؟... هق 😢 کوک : ا... آره 😭 من : ببخشیددد 😭
نویسنده : دوستان ادامش را می دم به دوستم 😄 فعلا بای 👋
نویسنده جدید : خب سلام سلام بیاین یکم داستانو عاشقانه کنیم 😉 چون رفیقم نمی تونه زیاد عاشقانه بنویسه من می نویسم 🙄😊😘 ادامه... کوک : یون می تونی بلند شی؟ یون : فکر کنم 😪 کوک : یون دستمو بگیر و بلند شو 🙂 یون دست کوکو گرفت و چون زیاد دویده بود و حالشم خوب نبود افتاد روی بدن کوک و کوک اونو مهکم بغل کرده بود و بعد که یکم از هم فاصله گرفتن کوک لبشو به یون نزدیک کرد بوسیدش 💋... جین که نزدیکشون شده بود خنده ای کرد و لبشو گاز گرفتو رفت گوشیشو از تو ماشین آورد و ازشون عکس گرفت...
یک روز قبل از کنسرت : کوک : یون تو گفتی یک روز قبل کنسرت همه چیو به من می گی 😐 یون : باشه الان می گم... بعد شروع کرد به گفتن : من از بچگی با اون بزرگ شدم... اون خیلی پسر خوبی بود و من اونو به عنوان برادر دوست داشتم و چون پسر داییم بود همیشه پیش هم بودیم و یک اتاق داشتیم 😍 من و اون توی یک مدرسه بودیم... و چون اون پیشم بود توی دوران مدرسه کسی حتی اندازه مورچه هم اذیتم نمی کرد ولی خودش خیلی کتک می خورد و به خاطر من... اون شب من و اون پیش هم بودیم و تا صبح بیدار بودیم 😉 اون توی زدن هر سازی استعداد داشت و اون شب برام گیتار زد و منم چون توی نویسندگی شعر استعداد داشتم از روی آهنگ بیکلام شعر نوشتم ( نویسنده : بچه ها یون توی نویسندگی شعر استعداد داره و موقه ای که با آهنگ بی کلام شعر می نویسه شعرش بهتر می شه توی پارت 4 اون شعری که یادش افتاد این شعره که اون براش زده) کوک : یعنی تو یک شعر نوشتی؟ یون : آره... بعد ادامه داد... بعد از اینکه اون شعرو نوشتم چون من و اون توی خونه تنها بودیم چند نفر با صورت های پوشیده وارد شدن و خواستن به من حمله کنن که اون جلوشون رو گرفت و کشته شد..... بعد از اون موضوع دیگه شعرم رو نخوندم 😖 هق 😭... کوک : یون 😢 ولی چرا اون موقع داد زدی که من نتوستم ازش محافظت کنم؟ یون : من اون موقه تازه مدارک پلیس شدنمو گرفتم ولی اون موقع از ترس کپ کرده بودم 😭 هق 😭 هق 😭 کوک : ی... یون... حالت خوبه؟ 😢 یون : خ... خوبم 😪 بعد یون اشکاشو پاک کرد و گفت : گذشته ها دیگه گذشته 😪... بهتره برین برای کنسرت آماده بشین 😪🙂 کوک : باشه فعلا 👋
نامجون وارد اتاقی شد که همه توش بودیم و با داد گفت : یونگی شعرو نوشتی؟ رئیس شعرو می خوان 😱 یونگی : نه به زمان بیشتری نیاز دارم 😰 نامجون : بیچاره شدیم 😱😫 کوک : نه 🤔😏 نامجون : چرا نه؟😫🤨 کوک : یون قبلا یه شعری نوشته بوده که به خاطر چند تا مشکل نتونسته بخونتش... شاید شعرش کمکمون کنه 🤔🤩 یون : آخه... کوک : آخه بی آخه... برو خونه و شعرتو بیار 😬 یون : باشه ولی اگه بد بود چی 😰 کوک : برووو 🙄 یون : اوم باشه.. یون رفت و بعد از نیم ساعت برگشت... یون : کوک! بیا.. شعرو به کوک داد و کوک شعرو خوند ولی چیزی نگفت بعد که به یونگی داد که بخونه گفت : یونگی چطوره؟ یون : 😨😰 کوک : 🤨🤨 یونگی : 🤩 عالیه 🤩 یون واقعا عالیه 🤩 بعد برگه رو به یون داد و گفت حالا تو با صدای بلند برامون بخون شاید صداتم خوب باشه 🤩 یون شروع کرد به خوندن... صداش مثل فرشته ها بود 🧚♂️... شعرشم خیلی احساسی و ملایم بود 😍🤤
نویسنده : بچه ها چون حوصله نوشتم این چیزا رو ندارم خلاصش می کنم 🙄 پسرا یون رو راضی کردن که از شعرش استفاده کنن و بعد که راضی شد شعرو به رئیس دادن و رئیس قبول کرد و چون صدای یون خوب بود اونو عضو گروه کردند و هم الان یون خوانده است و هم محافظ بی تی اس که 1 ماه بعد قراره با این و با گروه بی تی اس دبیو کنه 😍 روز کنسرت :
یون زودتر از همه بیدار شد و چون پسرا امروز کنسرت داشتن خواست بهشون انگیزه بده و به همین دلیل گوشیشو به باند تلویزیون وصل کرد و یک آهنگ شاد و خفن پلی کرد 🎵 خودش داشت هم صبحانه درست می کرد و هم می رقصید 💃 داستان از زبان کوک : داشتم خواب اینو می دیدم که دارم با یون می رقصم و آخرش بوسیدمش 💋 خیلی احساس خوبی داشت 🤤 همش روی تخت این ور اون ور می رفتم و می خندیم و بالشتی که بغلم بودو فشار می دادم تصور می کردم که بالشته یونه 🤤🤗 تا اینکه صدای یه آهنگ شادو شنیدم... از اتاقم بیرون رفتم و دیدم یون داره صبحونه درست می کنه و می رقصه 😍 منم رفتم پشتش و بغلش کردم و آنقدر محکم بغلش کردم که نزدیک بود خفه بشه 😁 یون : کوک داری خفم می کنی 😅 کوک : چون شبا پیشم نمی خوابی باید صبا تاوان پس بدی 😉 یون : بزار باهم ازدواج کنیم 😉 کوک : نموخام ☹️ من الان موخام 😖
یون : کوووک 😡 کوک : باشه 🙄 بعد بقیه اعضا هم آمدن و شروع کردن به رقصیدن که کوکم بهشون اضافه شد وو........... کنسرت : پسرا رفتن پشت صحنه که آماده بشن و من هم روی صندلی شماره 5 نشستم که نزدیک صحنه بود ( بچه ها خواب یون یادتون میاد؟) آرمی ها وارد شدن و بی تی اس که آمدن روی صحنه آرمی ها جیغ زدن 😍 منم خوشحال بودم که ناگهان حس کردم یک چیز سیاهی از کنارم رد شد و رفت اون ور سالن نشست... دقت که کردم دیدم تفنگ دستشه و روبه کوکی گرفته 😱 ( بچه ها صحنه رو آهسته کنید 😄) اون شلیک کرد و منم دویدم سمت کوک که...
پایان 🙂 ادامه داستان را یا من و یا دوستم در پارت 6 می زاریم 🙃 راستی من فقط قسمت های عاشقانه داستانو می نویسم و دوستم قسمت های پلیسیش 😎 راستی دوستم که خیلی مهربون بود و بدون اینکه لایکا به 50 برسه داستانو ثبت کرد ولی من در صورتی میام داستان می نویسم یعنی عاشقانه اش می کنم که 10 نفر کامنت بزارن 😐 و اگر 10 تا کامنت نشه همه داستان پلیسی می شه و ژانر عاشقانه برای منحرفای گلمون وجود نداره 😎
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییییی ولی لطفا قمگینش ن کن
عالی بوددددد😃😃🤩
عالی بود بی صبرانه مناظر پارت بعد :)
عالییییییییییییییییییییییییییی
عاجو میدونستی تستات محشرن ؟؟؟؟؟؟ 🤩🤩🤩
عالی عالی عالی عالی بود
بعدی
من به اندازه ۱۰۰ نفر کامت کاشتم🤣
بعدی دیگه
ودی محشر بود
فوق العاده عالی بود
عالی عالی 😍