
این ایده بیان میکند که زندگی به خودی خود معنای ذاتی و از پیش تعیینشدهای ندارد. اما انسان میتواند و باید معنای خود را در مواجهه با این پوچی خلق کند و از طریق شورش زندگی خود را ارزشمند سازد.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا اینجا هستید؟ آیا زندگی هدفی از پیش تعیینشده دارد؟ برای بسیاری از ما، این سوالات میتوانند منجر به احساس سردرگمی و بیمعنایی شوند. این همان 'پوچی' است که فلاسفه اگزیستانسیالیست از آن سخن میگویند. اما آیا این پایان راه است، یا آغاز یک سفر عمیقتر برای خلق معنای خودمان؟
این فلسفه به شدت با مکتب اگزیستانسیالیسم و به ویژه با افکار فلاسفهای چون آلبر کامو و ژان پل سارتر گره خورده است. آلبر کامو، فیلسوف فرانسوی، مفهوم "پوچی" را مطرح کرد. او معتقد بود که انسان به دنبال معناست، در حالی که جهان به خودی خود بیمعناست. این تناقض، همان پوچی است. اما کامو راه حل را در خود.شی یا فرار از واقعیت نمیدید، بلکه در شورش در برابر پوچی. شورش به معنای پذیرش کامل بیمعنایی جهان و در عین حال، زندگی کردن با شور و اشتیاق و خلق ارزشهای خودمان است. او میگفت: "تنها یک مسئله فلسفی واقعاً جدی وجود دارد. قضاوت درباره اینکه آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه، پاسخ به مسئله اساسی فلسفه است." اما پاسخ او این بود که باید با وجود پوچی، زندگی کرد و به آن معنا بخشید. ژان پل سارتر نیز با جمله معروفش "وجود بر ماهیت مقدم است" به این ایده دامن زد. او معتقد بود که ما ابتدا وجود پیدا میکنیم و سپس ماهیت و معنای خود را از طریق انتخابها و اعمالمان میسازیم. هیچ طرح از پیش تعیینشدهای برای ما وجود ندارد؛ ما محکوم به آزادی و در نتیجه، محکوم به خلق معنای خود هستیم.
وقتی از 'پوچی' سخن میگوییم، منظورمان لزوماً ناامیدی یا بیهدفی مطلق در زندگی شخصی نیست. بلکه پوچی، یک واقعیت هستیشناختی است؛ یعنی یک وضعیت بنیادین در خودِ وجود و جهان. این حقیقت که ما انسانها مدام در جستجوی معنا، هدف و پاسخی برای 'چرا'ی بزرگ وجود هستیم، اما جهان به خودی خود هیچ پاسخ از پیش تعیینشدهای به ما نمیدهد. نه طبیعت، نه کیهان، و نه هیچ نیروی ماورایی، کتابچه راهنمای کاملی برای معنای زندگی به ما ارائه نمیکنند. این همان سکوت جهان در برابر فریادهای ما برای معناست. این پوچی، یک شکاف است بین اشتیاق ذاتی ما به یافتن هدف و بیتفاوتی سرد و خاموش هستی. درک این پوچی، میتواند به جای منجر شدن به یأس، آغاز یک بیداری بزرگ باشد."
آلبر کامو، فیلسوف پوچگرا، این پوچی را به رسمیت میشناخت. اما راه حل او، انفعال یا خود.شی نبود. او راهحل را در 'شورش' میدید. اما این شورش چیست؟ این شورش، نه علیه دیگران است و نه تلاشی برای تغییر ماهیت بیتفاوت جهان. بلکه شورش کامو، یک چالش آگاهانه و مداوم علیه بیمعنایی و سکوت جهان است. این یعنی: پذیرش کامل پوچی به عنوان یک حقیقت، و در عین حال، زندگی کردن با شور، اشتیاق، و فعالیتهای خلاقانه که در نهایت به زندگی ما معنا میبخشند. با این شورش، ما به جهان نشان میدهیم که حتی اگر معنایی از پیش تعیینشده وجود نداشته باشد، ما خودمان قدرت خلق آن را داریم. این شورش، جشن گرفتن زندگی در مواجهه با عدم قطعیت و نهایتاً مرگ است. مثل سیزیف که سنگ را بالا میبرد، نه چون هدفی دارد، بلکه خودِ عمل هل دادن سنگ برایش معنا میشود.
ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست دیگر، با جمله معروفش 'وجود بر ماهیت مقدم است' این آزادی بیکران را به وضوح بیان میکند. منظور این است که ما انسانها، بر خلاف اشیاء (که ابتدا ماهیت و کارکردشان تعریف میشود)، ابتدا صرفاً 'وجود' پیدا میکنیم. سپس، این خودِ ما هستیم که از طریق انتخابها، تصمیمات و اعمالمان، 'ماهیت' و معنای وجودمان را میسازیم. این آزادی برای خلق معنا، یک مسئولیت سنگین و اضطرابآور نیز به همراه دارد. چرا که وقتی خالق معنای خود هستیم، دیگر نمیتوانیم تقصیر را به گردن سرنوشت، خدا، جامعه، یا گذشتهمان بیندازیم. سارتر میگوید: ما 'محکوم به آزادی' هستیم. این محکومیت به این معناست که ما کاملاً مسئول آنچه که هستیم و آنچه که میشویم، هستیم. بار این آزادی و مسئولیت بر دوش ماست و تنها با پذیرش آن است که میتوانیم زندگی اصیل خود را شکل دهیم.
زیبایی این فلسفه در آزادی و مسئولیتپذیری عظیمی است که به انسان میدهد. به جای اینکه منتظر باشیم تا معنایی از بیرون به ما دیکته شود، ما خود خالق معنا میشویم. این به ما قدرت میدهد تا از قید انتظارات جامعه یا سنتهای بیریشه رها شویم، مسئولیت کامل زندگی و انتخابهایمان را بپذیریم؛ با وجود آگاهی از بیمعنایی احتمالی جهان، با شور و اشتیاق زندگی کنیم، معنا را در روابط، هنر، کار، یا هر آنچه برایمان ارزشمند است، بیابیم یا خلق کنیم.
مثالهایی از خلق معنا، یک هنرمند که با خلق اثر هنری خود به زندگی معنا میبخشد، یک فعال اجتماعی که با تلاش برای تغییر جهان، معنای خود را مییابد، یک والد که معنای زندگی خود را در تربیت فرزندانش میبیند،حتی در کارهای روزمره، میتوان با "چگونگی" انجام آنها، به آنها معنا بخشید.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادمین گوگولی ببخشید واسه تبلیغات🥲
خب راستش من یک پست به نام"اینجا تستچیه" ساختم ممنون میشم بهش سر بزنید🙂
...
پستت عالی بود 🎀💖💫
فرصت