
ایدئولوژیهای سیاسی چارچوبهایی هستند که باورها، اهداف و روشهای حکومتداری را تعریف میکنند. از جنبشهای انقلابی مانند کمونیسم تا نظامهای اقتصادی مانند سرمایهداری، هر ایدئولوژی تاریخچه، اصول و تأثیرات منحصربهفردی دارد. در این پست، به بررسی ۱۵ مکتب سیاسی مهم میپردازیم تا درک بهتری از تنوع اندیشههای سیاسی در جهان ارائه دهیم.

" سوسیالیسم " سوسیالیسم بر مالکیت جمعی ابزار تولید و توزیع عادلانه ثروت تأکید دارد. ریشههای آن به قرن ۱۹ و اندیشمندانی مانند کارل مارکس بازمیگردد. این ایدئولوژی خواهان کاهش نابرابریهای اقتصادی از طریق برنامههای رفاهی و کنترل دولتی بر صنایع کلیدی است. نمونههای تاریخی شامل دولتهای اسکاندیناوی و سیاستهای سوسیال دموکراسی در اروپاست.

" سندیکالیسم " سندیکالیسم جنبشی کارگری است که بر مدیریت صنایع توسط اتحادیههای کارگری (سندیکاها) تأکید دارد. این ایدئولوژی در اوایل قرن ۲۰ در فرانسه و ایتالیا ظهور کرد و مخالف دخالت دولت و سرمایهداران در اقتصاد بود. سندیکالیستها معمولاً از اعتصابهای عمومی به عنوان ابزار تغییر استفاده میکنند.

" کمونیسم " کمونیسم، بر اساس نوشتههای مارکس و انگلس، هدف نهایی را ایجاد جامعهای بدون طبقه و دولت میداند. در این سیستم، تمام منابع به صورت اشتراکی کنترل میشوند. اتحاد جماهیر شوروی و چین مائوئیست نمونههای تاریخی این ایدئولوژی هستند، اگرچه در عمل با چالشهای زیادی روبرو شدند.

" میانه گرایی " میانهگرایی به دنبال تعادل بین ایدئولوژیهای چپ و راست است و از سیاستهای اصلاحی و مصالحهجویانه حمایت میکند. این رویکرد معمولاً در سیستمهای دموکراتیک برای کاهش قطبیسازی سیاسی استفاده میشود. بسیاری از احزاب مدرن در اروپا و آمریکا از این روش پیروی میکنند.

" امپریالیسم " امپریالیسم به گسترش قدرت یک کشور از طریق تسلط سیاسی یا اقتصادی بر سایر مناطق اشاره دارد. نمونههای تاریخی شامل استعمار اروپا در آفریقا و آسیا در قرنهای ۱۹ و ۲۰ است. امروزه، برخی منتقدان از امپریالیسم اقتصادی توسط شرکتهای چندملیتی سخن میگویند.

" سرمایه داری " سرمایهداری بر مالکیت خصوصی، بازار آزاد و انگیزه سود استوار است. آدام اسمیت از نظریهپردازان اصلی این سیستم بود. ایالات متحده و بسیاری از اقتصادهای غربی نمونههای بارز سرمایهداری هستند، اگرچه نسخههای مختلفی مانند سرمایهداری رفاهی نیز وجود دارد.

" آنارشیسم " آنارشیسم مخالف هرگونه حکومت مرکزی و سلسله مراتب سیاسی است و به خودمدیریتی جوامع محلی اعتقاد دارد. از چهرههای شاخص آن میتوان به پیر ژوزف پرودون اشاره کرد. آنارشیستها در جنبشهای ضدحکومتی اسپانیا در قرن ۲۰ فعال بودند.

" تجزیه طلبی " تجزیهطلبی به جنبشهایی اشاره دارد که خواهان جدایی یک منطقه از کشور مادر هستند. دلایل آن میتواند قومی، مذهبی یا فرهنگی باشد. نمونهها شامل کاتالونیا در اسپانیا یا کردستان در خاورمیانه است.

" فمنیسم " فمینیسم به دنبال برابری جنسیتی در تمام عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. این جنبش از موج اول (حق رأی زنان) تا موج سوم (تنوع هویتهای جنسیتی) تکامل یافته است. امروزه فمینیسم در بسیاری از کشورها به یک جریان اصلی تبدیل شده است.

" فاشیسم " فاشیسم یک ایدئولوژی اقتدارگراست که بر ملیگرایی افراطی، رهبری مطلق و مخالفت با دموکراسی تأکید دارد. بنیتو موسولینی در ایتالیا و آدولف هیتلر در آلمان نمونههای تاریخی این نظام بودند. فاشیسم معمولاً با نظامیگری و سرکوب مخالفان همراه است.

" پوپولیسم " پوپولیستها ادعا میکنند که از مردم عادی در برابر نخبگان حاکم دفاع میکنند. این جنبشها معمولاً رهبرانی کاریزماتیک دارند و از شعارهای سادهسازی شده استفاده میکنند. دونالد ترامپ در آمریکا و هوگو چاوز در ونزوئلا نمونههای معاصر پوپولیسم هستند.

" شرکت گرایی " شرکتگرایی نظامی است که در آن دولت، اتحادیهها و شرکتهای بزرگ برای تصمیمگیری اقتصادی همکاری میکنند. این مدل در ایتالیای فاشیستی و برخی کشورهای مدرن مانند سنگاپور دیده میشود.

" لیبرالیسم " لیبرالیسم بر آزادی فردی، دموکراسی و حقوق بشر تأکید دارد. از جان لاک به عنوان یکی از بنیانگذاران آن یاد میشود. بسیاری از دموکراسیهای غربی مانند کانادا و آلمان بر اصول لیبرالیسم استوارند.

" پیشرفت گرایی " پیشرفتگرایان به اصلاحات تدریجی برای بهبود جامعه اعتقاد دارند. این جنبش در اوایل قرن ۲۰ در آمریکا برای مقابله با فساد و نابرابری شکل گرفت. امروزه احزاب سبز و اصلاحطلبها از این ایدئولوژی تاثیر گرفتهاند.

" لیبرتاریانیسم " لیبرتاریانیسم حداقلگرایی دولت و حداکثر آزادی فردی را تبلیغ میکند. طرفداران آن مخالف مالیاتهای بالا و مقررات دولتی هستند. رابرت نوزیک از نظریهپردازان مهم این مکتب است.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!