
در قيامت، چون نمازها را بيارند، در ترازو نهند. و روزه ها را و صدقه ها را همچنين. اما چون محبت را بيارند، محبت در ترازو نگنجد. پس اصل محبت است. اكنون، چون در خود محبت مي بيني، آن را بيفزاي تا افزون شود! چون سرمايه در خود ديدي- و آن طلب است- آن را به طلب، بيفزاي! و اگر نيفزايي، سرمايه از تو برود.
كم از زمين نيستي. زمين را به حركات و گردانيدن به بيل، ديگرگون مي گردانند و نبات مي دهد. و چون ترك كنند، سخت مي شود. پس چون در خود طلب ديدي، مي آي و مي رو و مگو كه « در اين رفتن، چه فايده؟» تو مي رو، فايده خود ظاهر گردد. رفتن مردي سوي دكان فايده اش جز عرض حاجت نيست: حق تعالا روزي مي دهد- كه اگر به خانه بنشيند، آن دعوي استغناست، روزي فرو نيايد. عجب، آن بچگك كه مي گويد، مادر او را شير مي دهد، اگر انديشه كند كه « در اين گريه ي من چه فايده است و چه موجب شير دادن است،» از شير بماند. حالا مي بينيم كه به آن سبب، شير به وي مي رسد. آخر، اگر كسي در اين فرو رود كه « در اين ركوع و سجود چه فايده است، چرا كنم.» پيش اميري و رئيسي چون اين خدمت مي كني و در ركوع مي روي و چوك مي زني، آخر آن امير بر تو رحمت مي كند و نان پاره مي دهد. آن چيز كه در امير رحمت مي كند پوست و گوشت امير نيست. بعد از مرگ، آن پوست و گوشت برجاست و در خواب و در بي هوشي هم، اما اين خدمت ضايع است پيش او. پس دانستيم كه رحمت كه در امير است در نظر نمي آيد و ديده نمي شود. پس چون ممكن است كه در پوست و گوشت چيزي را خدمت مي كنيم كه نمي بينيم، بيرون گوشت و پوست هم ممكن باشد. و اگر آن چيز كه در پوست و گوشت است پنهان نبودي، ابوجهل و مصطفا يكي بودي. پس فرق ميان ايشان نبودي.
اين گوش از روي ظاهر، كر و شنوا، يكي ست- فرقي نيست. آن همان قالب است و آن همان قالب. الا آن چه شنوايي ست در او پنهان است، آن در نظر نمي آيد. پس اصل آن عنايت است. تو كه اميري، تو را دو غلام باشد: يكي خدمت ها بسيار كرده و براي تو بسيار سفرها كرده و ديگري كاهل است در بندگي. آخر، مي بينيم كه محبت است با آن كاهل بيش از آن خدمتكار. اگر چه آن بنده ي خدمتكار را ضايع نمي گذاري، اما چنين مي افتد.
بر عنايت حكم نتوان كردن. اين چشم راست و چشم چپ هر دو از روي ظاهر يكي ست. عجب، آن چشم راست چه خدمت كرد كه چپ نكرد؟ و دست راست چه كار كرد كه چپ آن نكرد؟ و همچنين، پاي راست. اما عنايت به چشم راست افتاد. و همچنين، جمعه بر باقي ايام فضيلت يافت. اكنون، اين جمعه چه خدمت كرد كه روزهاي ديگر نكردند؟
و اگر كوري گويد كه « مرا چنين كور آفريدند، معذورم» به اين گفتن او كه « كورم» و « معذورم» گفتن، سودش نمي دارد و رنج از وي نمي رود. اين كافران كه در كفرند، آخر در رنج كفرند و باز چون نظر مي كنيم، آن رنج هم عين عنايت است. چون او در راحت كردگار را فراموش مي كند، پس به رنجش ياد كند.
پس دوزخ جاي معبد است و مسجد كافران است، زيرا كه حق را در آنجا ياد كند- همچنان كه در زندان و رنجوري و درد دندان. و چون رنج آمد، پرده ي غفلت دريده شد، حضرت حق را مقر شد و ناله مي كند كه « يا رب، يا رحمان و يا حق!» صحت يافت، باز پرده هاي غفلت پيش آمد: مي گويد« كو خدا؟ نمي يابم. نمي بينم. چه جويم؟» چون است كه در وقت رنج ديدي و يافتي، اين ساعت نمي بيني؟ پس چون در رنج مي بيني، رنج را بر تو مستولي كنند، تا ذاكر حق باشي. پس دوزخي، در راحت، از خدا غافل بود و ياد خدا نمي كرد. در دوزخ، شب و روز، ذكر خدا كند. چون عالم را و آسمان و زمين را و ماه و آفتاب و سيارات را و نيك و بد را براي آن آفريد كه ياد او كنند و بندگي او كنند و مسبح او باشند. اكنون، چون كافران در راحت نمي كنند و مقصودشان از خلق ذكر اوست، پس در جهنم روند تا ذاكر باشند.
اما مومنان را رنج حاجت نيست. ايشان در اين راحت، از آن رنج غافل نيستند وآن رنج را دايماً حاضر مي بينند. همچنان كه كودكي عاقل را كه يك بار پا در فلق نهند، بس باشد: فلق را فراموش نمي كند. اما كودن فراموش مي كند. پس او را در هر لحظه فلق بايد. و همچنان، اسبي زيرك كه يك بار مهماز خورد، حاجت مهماز ديگر نباشد، مرد را مي برد فرسنگ ها و نيش آن مهماز را فراموش نمي كند. اما اسب كودن را هر لحظه مهماز مي بايد. او لايق بار مردم نيست. بر او سرگين بار كنند.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مثل همیشه عالی بود
عیجان ممنون
عالی
متشکرمم
درود دوستان...بنده کاربر جدیدم...میتونید حمایتم کنید؟مخصوصا پست اخرم...ممنون میشم پست اخرمو لایک کنید🙃بوث بوث از طرف لیانا😚
برام سوال پیش اومد
اگه هدف خدا از به جهنم انداختن کافر، پزستش همیشگی اون توسط این افراده، یعنی خدا به عبادت ما نیاز داره؟😭
این دید جالبیه اما به نظر من جهنم، بیشتر جاییه برای مجازات گناهان حقالناس، نه حقالله.
من فکر میکنم تو جهنم خبری از آتیش نیست
همه اش عذاب وجدان و ترس و وحشت خودمونه و خودمونو عذاب میدیم
پس اگه اینطوره ممکنه ما برای خود خداهم خودمونو عذاب بدیم
به بهه
ناظرت من بودمم:)
وای
واقعا ممنونم
پوستم کنده شد تا منتشر شد
میفهمم واقعا سخته منم میخوام ی پست بزارم پدرم درمیااادد3>
اره واقعا
جالب بود.
ممنون